در خانه فالگیر مشهور شهر چه می‌گذرد؟

«اینها همه‌اش بهانه‌ است. زن‌هایی که فال می‌گیرند در استیصال مطلقند. می‌دانی؟ یک‌جورهایی در نقش و نگارهای قهوه دنبال نقش یار می‌گردند ...»
کد خبر: ۵۶۱۳۷
تاریخ انتشار:۳۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۴:۴۰ - 22 October 2017
به گزارش روزپلاس، «سمیه» دیگر عادت کرده هر روز ساعت 8 صبح با صدای زنگ تلفن خانه‌اش از خواب بیدار شود و از آن طرف خط، صدای بیقرار یک زن را بشنود: «سلام سمیه خانم جون. بدموقع که تماس نگرفتم؟ قربون دستت وقت داری یه قهوه برام بگیری؟» آن وقت سمیه دست و رو نشسته و در حالتی میان خواب و بیداری قهوه‌جوش را می‌گذارد روی گاز. قهوه که دم می‌کشد، به اندازه یک قاشق چایخوری آرام می‌ریزد داخل فنجان. قهوه را لب می‌زند و نعلبکی را می‌گذارد روی آن و فنجان را برمی‌گرداند؛ درست رو به روی قلبش. چیزی زیر لب می‌گوید و خیره می‌شود به ته فنجان: «یه تاج می‌بینم روی سرت. این خیلی خوبه. یعنی خیلی مورد توجه قرار می‌گیری. یه قورباغه هم هست. زبون‌دراز و چشم‌ ورقلمبیده. می‌خواد ببلعدت انگار ...»
 
تلفن را قطع می‌کند، می‌رود آبی به صورتش می‌زند و زیر کتری را روشن می‌کند. همین که پنیر را می‌گذارد روی میز، صدای زنگ تلفن سکوت سرد خانه‌اش را می‌شکند: «جونم! آره. چرا نمیشه؟ عزیزم شماره کارتمو که داری؟ 30 هزار تومان واریز کن. بعد عکس فیشتو برام بفرست. یه ربع دیگه زنگ بزن. آره قربونت برم. منتظرم.» و این روند تا ساعت 6 عصر ادامه دارد. گاهی هم بیشتر.
 
من سال‌هاست که سمیه را می‌شناسم. خانه‌اش جایی است در غرب تهران. فوق لیسانس دارد. یک دختر 35 ساله که خیلی سال است تنها زندگی می‌کند. قبل‌ترها در یک بیمارستان، فیزیوتراپ بود اما چند سال پیش تصمیم گرفت شغلش را عوض کند. سمیه که کتابخانه‌اش دیگر جوابگوی این حجم از کتاب و مجله نیست و آنها را دور تا دور سالن پذیرایی خانه 40 متری‌اش چیده است، از یک روزی به بعد فال‌گیر شد. فال قهوه و گاهی هم ورق. او حالا یکی از فال‌گیرهای معروف تهران است.
 
سمیه هر روز تقریبا برای 10 نفر فال می‌گیرد. دوست ندارد غریبه‌ها را به خانه‌اش راه دهد. برای همین فقط تلفنی فال می‌گیرد. مشتری‌هایش هم دیگر به او اعتماد دارند. اول پول را برایش را واریز می‌کنند و بعد تلفن می‌زنند به سمیه که از آینده برایشان بگوید. از اینکه سفری در پیش دارند یا نه؟ رابطه عاطفی‌شان بهبود پیدا می‌کند یا نه؟ و خیلی چیزهای دیگر. سمیه هم برای هر مشتری تقریبا یک ساعت وقت می‌گذارد و با حوصله برایشان حرف می‌زند.
 
حالا شما گفت‌وگوی کوتاه من را با سمیه می‌خوانید که عصر یک جمعه پاییزی در خانه کوچک او انجام شده است:
 
سمیه! تو فال‌گرفتن را از کجا یاد گرفتی؟ دوره خاصی دیدی؟

نه. کم سن و سال‌تر که بودم، مخصوصا زمان دانشجویی، خیلی پیش فال‌گیر می‌رفتم. اصلا کارم شده بود که هر هفته بروم پیش فال‌گیر و او برایم حرف بزند. انقدر این کار را انجام دادم که کم‌کم خودم اصول فال‌گیری را یاد گرفتم. بعد رفتم در اینترنت راجع به معنا و تفسیر اشکال و علائم فنجان قهوه جست‌وجو کردم. همین ‌طوری یاد گرفتم. نه اینکه فکر کنی رفتم کلاس فال قهوه. (می‌خندد)
 
می‌خواهی بگویی بعد از آن آنقدر حرفه‌ای شدی که فال‌گیری برای تو تبدیل به یک شغل شد؟

من به این دلیل رفتم سراغ یادگیری فال قهوه که بتوانم برای خودم فال بگیرم اما چند بار در جمع‌های دوستانه برای دوستان خودم فال گرفتم و آنها به فال‌های من علاقه پیدا کردند و بارها و بارها از من خواستند برایشان فال بگیرم. بعد هم شماره من را به دوستانشان دادند که من برایشان فال بگیرم. من هیچ‌وقت برای این کار تبلیغ نکردم یا به کسی نگفتم بیا برایت فال بگیرم. اما کم‌کم وقتی آدم‌هایی که از من درخواست فال داشتند،‌ تعدادشان زیاد شد، تصمیم گرفتم در ازای فال دستمزد بگیرم.
 
الان قیمت مشخصی برای فال قهوه داری؟

برای هر فال 30 هزار تومان می‌گیرم.
 
آدم‌هایی که برای فال به تو زنگ می‌زنند، بیشتر مردها هستند یا زن‌ها؟

معمولا زن هستند. در هر سن و سالی. پیش آمده در جمع‌های دوستانه برای آقایان فال بگیرم اما تا به حال نشده که یک آقا به عنوان مشتری به من زنگ بزند و فال قهوه بخواهد.
 
زن‌هایی که می‌گویی، در فال قهوه معمولا دنبال چه چیزی هستند؟

خودشان دلایل مختلفی را بیان می‌کنند. مثل خرید خانه، سفر و ... اما من می‌دانم که همه‌اش بهانه است. آنها برای «عشق» فال می‌گیرند. می‌دانی؟ یک‌جورهایی در نقش و نگارهای قهوه دنبال نقش یار می‌گردند. البته هستند زن‌هایی که برای تفریح سراغ فال قهوه می‌روند و بعدا معتاد فال می‌شوند اما من فکر می‌کنم زن‌هایی که فال می‌گیرند در استیصال مطلقند. وقتی احساس می‌کنند هیچ کاری از دستشان برنمی‌آید، فال می‌گیرند. من می‌فهمم همه این بهانه‌ها برای روابط عاطفی‌شان است. وقتی درباره روابطشان صحبت می‌کنم به وجد می‌آیند و فقط دوست دارند در این‌باره بشنوند.
 
وقتی درباره مسائل عاطفی‌شان صحبت می‌کنی، حالشان خوب می‌شود؟

می‌فهمم که خیلی هیجان‌زده می‌شوند و به وجد می‌آیند اما حال خوب؟ نه، فکر نمی‌کنم. هیچ حالشان خوب نمی‌شود. خب من که روانشناس نیستم. البته می‌دانی بیشتر فال‌گیرها فقط حرف‌های خوب می‌زنند. کمتر فال‌گیری است که از رویدادهای بد در فنجان قهوه بگوید. همه فال‌گیرها حرف‌های خوب و قشنگ می‌زنند. برای اینکه مشتری باز هم سراغشان برود.
 
تو خودت چه احساسی داری از اینکه در روز با این همه زن راجع به مسائل شخصی‌شان حرف می‌زنی؟

خب، وقتی به آنها حرف‌های خوب می‌زنم آنها تا حد زیادی آرام می‌شوند و این خوب است. نمی‌توانم بگویم احساس خاصی دارم. این هم یک جور شغل است. مثل اینکه من بپرسم تا از اینکه خبرنگاری چه احساسی داری؟
 
منظورت از اینکه می‌گویی حرف‌های خوب می‌زنی تا حالشان خوب شود، این است که به آنها دروغ می‌گویی؟

نه، اصلا. دروغ که نمی‌گویم. در فنجان قهوه با توجه به اشکالی که افتاده هم چیزهای خوب می‌بینم و هم چیزهای بد اما من فقط خوب‌هایش را به مشتری می‌گویم. دوست ندارم حرف‌های تلخ به آنها بزنم.
 
شده از تو راهکار هم بخواهند؟

خیلی. بعضی‌ها فکر می‌کنند من مثل دعانویس‌ها می‌توانم راه‌حلی برای مسائل و مشکلات داشته باشم. خیلی‌وقت‌ها فال که تمام می‌شود می‌گویند: «حالا به نظر شما چکار کنم؟» خب من جوابی ندارم. واقعا نمی‌دانم راه حل مشکلات آنها دقیقا چیست.
 
تا به‌حال شده کسی از فالی که برایش گرفتی ناراضی باشد و بدخلقی کند؟

بله. بارها برایم پیش آمده که به من ناسزا گفته‌اند. مثلا یک‌بار به خانمی گفتم تا سه وعده دیگر رابطه‌ عاطفی‌اش بهبود پیدا می‌کند اما آن مرد او را ترک کرد. او یک روز به تلفنم زنگ زد و هرچه از دهانش درآمد به من گفت. من هم پولش را پس دادم. این چیز عجیبی نیست. مگر قرار است فال به طور مطلق درست باشد؟ چه چیزی در این جهان مطلق است؟ در کنارش مشتری‌هایی هم دارم که هفته‌ای یک‌بار زنگ می‌زنند و فال می‌گیرند.
 
هفته‌ای یک‌بار؟ مگر در طول یک هفته چقدر تغییر و تحول در زندگی ایجاد می‌شود؟

خیلی‌ها معتاد فال هستند. می‌خواهند آب بخورند، زنگ می‌زنند فال می‌گیرند. می‌خواهند میهمانی بروند، فال می‌گیرند. حتی اگر من مسافرت باشم، مریض باشم یا هر چیز دیگر در حالی که اضطراب فراوان دارند، زنگ می‌زنند و فال می‌خواهند. من هم سریع قهوه دم می‌کنم، نیت می‌کنم و برایشان از همه چیز می‌گویم.
 
سمیه! تو از اینکه شغلت را از فیزیوتراپی به فالگیری تغییر دادی، راضی هستی؟ فکر می‌کنی تا همیشه بخواهی همین شغل را ادامه دهی؟

درست است که این شغل انرژی زیادی از من می‌گیرد. خسته‌ام می‌کند و خیلی وقت‌ها فرصت نمی‌کنم، حتی غذا بخورم اما این کار برایم هیجان هم دارد. درآمدش که بد نیست. نمی‌دانم تا چند سالگی ذهنم می‌کشد برای این و آن فال بگیرم. چه بگویم؟ بد نیست. راضی‌ام.
 
اینها را که می‌گوید، دیگر حوصله‌اش تمام می‌شود. کوسن روی کاناپه را محکم بغل می‌کند و کتاب «وقتی نیچه گریست» را از روی میز برمی‌دارد و شروع می‌کند با بی‌میلی ورق زدن. چند دقیقه نمی‌شود که دوباره کتاب را پرت می‌کند روی میز. همین که چشمانش را می‌بندد، دوباره زنگ تلفن سکوت سرد خانه‌اش را به هم می‌ریزد: «30 هزارتومان واریز کن. بعد عکس فیشتو برام بفرست ...»




ایسنا
سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

کارت بانکی ۶ بانک حذف می‌شود

۹ محصول ایران خودرو ارزان شدند

۲۴میلیارد دلار دولتی برای ۱۰۰وارد کننده عمده/ رانت ۴میلیارد دلاری مونتاژکاران خودرو چینی/ اختصاص ۷۰۰میلیون دلار به داریا همراه واردکننده تلفن همراه از چین/ بانک مرکزی تامین ارز را انجام داد، چرا قیمت ها ثابت نمی ماند؟ + لیست

چرا فرانسه از فهرست ۱۰ اقتصاد برتر جهان حذف می‌شود؟

سفر پر ماجرای گروسی به ایران

با ۳میلیارد تومان در این محله تهران، خانه بخرید+جدول

زمان قرعه‌کشی مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی مشخص شد

سرکوب جنبش دانشجویان آمریکایی که به جنایات صهیونیست‌ها اعتراض دارند/ بیداری دانشجویی؛ رسوایی آمریکایی

این حساب‌های بانکی مشمول مالیات می‌شوند/ اعلام جزییات دریافت مالیات از تراکنش‌های بانکی

ترسیم نظم نوین منطقه در اجلاس امنیتی سن‌پترزبورگ/ شاه‌کلید حل مسائل منطقه،دست ایران

صادرات ایران به ۳۹ کشور آفریقایی در سال ۱۴۰۲/ آفریقا، بازاری برای کالاهای ایرانی

اظهارات خلاف واقع عبدالحمید، این بار توماج صالحی/ هنر قانون شکنی !

پیش تولید «پایتخت۷» آغاز شد/ تصویربرداری قصه‌های خانواده معمولی از مرداد

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

قانون مالیات بر عایدی سرمایه تغییرات گسترده ای داشته و صرفا اصلاح ایرادات شورای نگهبان نبوده/ این قانون برای کسانی است که می‌خواهند قدرت خریدشان را حفظ کنند

ستاره استقلال مشاور املاک خانه شد!

کارت بانکی ۶ بانک حذف می‌شود

علائم جسمانی انواع اضطراب‌/ اضطراب اجتماعی چیست؟

الحوثی: رژیم صهیونیستی بیمارستان‌های غزه را به گور‌های دسته‌جمعی تبدیل کرده است

موزه تاریخ کانون پرورش فکری کودکان ثبت ملی شد

دستور جمع‌آوری یک مکمل تقویتی رشد مو از سطح بازار

موضع جدید عربستان در رابطه با جنگ اسرائیل و غزه

پایان دوران مدارا با قاره سبز/ اروپاییان خواستار بازگشت یکطرفه و کامل ایران به توافق هسته‌ای هستند!

۹ محصول ایران خودرو ارزان شدند

۲۴میلیارد دلار دولتی برای ۱۰۰وارد کننده عمده/ رانت ۴میلیارد دلاری مونتاژکاران خودرو چینی/ اختصاص ۷۰۰میلیون دلار به داریا همراه واردکننده تلفن همراه از چین/ بانک مرکزی تامین ارز را انجام داد، چرا قیمت ها ثابت نمی ماند؟ + لیست

چرایی واکنش ها به توئیت عضو دفتر رهبرانقلاب / تلاش عده ای برای کاستن اعتبار خبری دفتر رهبر انقلاب با تئوری «فقط پشت بلندگو»؟!

محمدصادقی بازیگر فراری: تعریف جنسیتی مشخصی ندارم/ بدونِ هویتِ جنسی

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

توضیحات کاظم صدیقی درخصوص غفلت صورت گرفته در تاسیس موسسه‌ای در ماجرای ازگل/ از خدا استغفار و از مردم عذرخواهی می‌کنم/ توقع دارم به تخلف احتمالی آشنا و غیرآشنا رسیدگی شود

زمانی برای تسویه حساب های قدیمی با اردن

مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند

شکایت تریدرهای رمزارز از اپل؛ قاضی پرونده را رد کرد

چرایی افزایش تعرفه اینترنت و مهم ترین تعهد اپراتورهای ارتباطی

عربستان خواستار تصویب قطعنامه ای علیه اسرائیل در شورای امنیت شد

وقتی مزخرفات کارشناس اسرائیلی درباره ایران و ربع پهلوی تحلیلگر آمریکایی را به قهقهه و واکنش واداشت!

عاملان حمله تروریستی چابهار از افسران سرویس های آمریکایی و اسرائیلی ها جدا نیستند/ کشوری که تروریست‌ها از خاک آن حمله را آعاز کردند باید پاسخگو باشد

واکنش وزیر ارتباطات به محدودیت‌های جدید اینترنت

واکنش صدر اعظم آلمان بر پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران

دلیل علمی تغییر ناگهانی احساسمان به یک فرد در ابتدای رابطه؛ از جذابیت اولیه تا انزجار

راهکار تقویت ذهن کودکان؛ والدین چه نقشی دارند؟

هوش هیجانی چیست و چه اهمیتی دارد؟ مولفه ها، نشانه ها و تقویت EQ

نقد و سیاست