آبنماهای بچه‌کُش!

زینب، بهاره، نسرین، زهره، مریم، آرزو، فاطمه و علی همه‌شان یک روز صبح به شوق اینکه قرار است، بروند پارک و کلی با دوستانشان خوش بگذرانند، از خواب بیدار شدند. اتفاقا آن روز هم با همان شوق و ذوق رفتند تا کودکیشان را در پارک فریاد بزنند؛ غافل از اینکه شادترین و رنگی‌ترین محل زندگیشان قصد کرده است امروز قتل‌گاهشان باشد.
کد خبر: ۹۶۱۶
تاریخ انتشار:۰۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۲ - 27 September 2016
به گزارش روزپلاس، این 8 کودک، قربانیان پارک‌ها هستند. یکی‌شان در پمپ آبشار بدون درپوش افتاد و مُثله شد. یکی دیگر در آبنمای پارک غرق شد و آن 5 نفر دیگر هم در حال قایق سواری بودند که قایقشان واژگون شد و غرق شدند.

21 شهریور؛ خیابان هنگام (بوستان الغدیر) ـ ساعت 17

نوای دعای «عرفه» در پارک طنین‌انداز شده است. همه روی چمن‌ها نشسته‌اند؛ کتاب دعا به دست دارند و زیر لب زمزمه می‌کنند. پارک ساکت است و آرام. از میان جمعیت عبور می‌کنم و دنبال آب‌نمای اصلی پارک می‌گردم. همان که علی 13 ساله وقتی در جستجوی توپ فوتبالش بود، در آن کشته شد. درست وسط پارک پیدایش می‌کنم. هرچند که دیگر نمی‌شود اسمش را آبنما گذاشت. آنچه باقی است، یک حوضچه خشک است که چند سیم برق هم در آن رها هستند. دو توپ پلاستیکی درست وسط حوض افتاده؛ انگار هیچ بچه‌ای جرات نکرده که داخل برود و توپش را بردارد. دور تا دور آبنما هیچ‌کس نیست. نه صدای بازی بچه‌ها می‌آید و نه خبری از گپ‌زدن پیرمردها روی نیمکت‌ها است.

آبنماهای بچه‌کُش!

آبنمای پارک الغدیر که علی در آن کشته شد

آن طرف‌تر، خیلی دورتر از آب نما، پسربچه‌ها «گل کوچیک» بازی می‌کنند. می‌روم پیششان؛ شاید علی را بشناسند.

ـ بچه‌ها! این همون آبنمایی که چند وقت پیش یه پسربچه افتاد توش و فوت کرد؟

ـ آره. همین‌جا افتاد.

ـ شما اون روز تو پارک بودید؟ دیدید که افتاد؟

ـ نه. ما اون روز صبح اومدیم. اتفاقا توپ ما هم افتاد تو آبنما و رفتیم برداشتیم. اما دوستاش دیدن که توی آب جون داد. از اون روز تا حالا دیگه دوستاشم نیومدن پارک بازی کنن.

ـ بچه‌هایی که میان اینجا مثل شما بازی می‌کنن؛ تعدادشون زیاده؟

آره بابا. اون موقع که آبنما هنوز توش آب داشت، می‌رفتیم توش شنا هم می‌کردیم. بچه‌ها همش تو آبنما بازی می‌کردن. از اون روز که پسره افتاد توش، هیچ‌کس دور و بر آبنما نمی‌ره.

ـ الان که توش آب نیست. کی آب اینجا رو تخلیه کردن؟

ـ از بعد همون قضیه تخلیه‌اش کردن. با اینکه آب نداره اما هنوز پر سیم برقه.

ـ اگه بازم وسط فوتبال توپتون بیفته تو آبنما، می‌رید برداریدش؟

توپ؟! اگه یه چیز با ارزشم بیفته، دیگه نمی‌ریم اون تو. هیچ وقت.

همین طور که سرگرم حرف زدن با بچه‌ها هستم، چند مرد جوان از راه می‌رسند و شنونده‌ی گپ ما می‌شوند. یکیشان می‌گوید: «نگاه کن خانم. فکر کردن اگر آب رو تخلیه کنن، کافیه. هنوز همین طور سیمای برق افتادن کف حوض. درباره‌ی فوت این بچه هم هرکی یه چیزی می‌گه. یکی میگه، خفه شده. یکی می‌گه، برق گرفتش. معلوم نیست. شما از جواب پزشکی قانونی خبر نداری؟»

بچه‌ها می‌روند تا به بازی‌شان ادامه دهند. آن هم خیلی دورتر از آبنما که محل قبلی بازیشان بوده است. علی 13 ساله هم که تابستان امسال داشت، خودش را برای کلاس هفتم آماده می‌کرد، یکی از همان بچه‌هایی بود که نزدیک آبنمای بوستان «الغدیر» با دوستانش بازی می‌کرد. یک دفعه وسط بازی توپش در آبنما افتاد. این آخرین سکانس زندگی علی بود. علی هیچ وقت از پارک برنگشت. او بیش از یک ماه است که در آغوش پدر و مادرش نیست.


پزشکی قانونی پس از بررسی، علت فوت علی را خفگی به دلیل ورود آب به مجاری تنفسی، متعاقب برق‌گرفتگی اعلام کرد.

22 شهریور؛ محله رضویه (بوستان کوهسار) ساعت 16:30

بعد از مشاهده‌ی قتل‌گاه علی حالا به بوستانی می‌روم که آبنمایش بدون کوچک‌ترین ترحمی فاطمه 5 ساله را بلعید کرد. وارد پارک که می‌شوم، یک راست می‌روم سراغ آبنما و سراغ زن‌های مسن که گوشه پارک نشسته‌اند.

از یکیشان می‌پرسم: ببخشید خانم! آبنمای این پارک کجاست؟

ـ کجا؟

ـ من دنبال اون جایی می‌گردم که چند ماه پیش یه دختربچه توش غرق شد.

ـ آها. بیا با هم بریم. خودم می‌برمت.

تا رسیدن به آبنما با هم گپ زدیم. او حادثه را به چشم ندیده بود اما مدام این فاجعه را نقد و تحلیل می‌کرد. می‌گفت: «تقصیر مادرش بود. واسه چی مواظب بچه نبود؟ گفتم: «چه می‌دونست که پمپ آبنما درپوش نداره؟»

آبنماهای بچه‌کُش!


فاطمه در این کانال بدون درپوش افتاد شد

رسیدیم به آبنما یا همان آبشاری که فاطمه را در خود فروبرد. دور تا دورش را میله‌ها و حفاظ‌های آهنی زده‌اند که اگر زودتر داشت... رو به من گفت: «این حفاظو می‌بینی؟ بعد از مرگ اون بچه سیاه‌بخت زدن. درپوش پمپ هم همین‌طور. هیچی نداشت که.»

همان آبنما بود. همان که خردادماه امسال در نهایت بی‌رحمی فاطمه خیلی کوچک را تکه‌تکه کرد. او آن روز با مادرش رفته بود، مولودی بشنود و حسابی خوش بگذراند. میانه برنامه به مادرش اصرار می‌کند که اجازه دهد، برود با دوستانش بازی کند. مادر برای شادی دخترش رضایتی می‌دهد که چندان هم قلبی نیست. این آخرین باری بود که او دخترش را دید. فاطمه رفت که رفت. یک جفت دمپایی پلاستیکی شناور روی آب، دل مادر فاطمه را لرزاند. درست حدس زده بود. فاطمه طعمه پمپ بدون درپوش آبنما شده بود.

زن جوانی با پسر کوچکش می‌آید، پیش ما. نزدیک آبنما که می‌شود، دست پسرش را محکم‌تر می‌گیرد. می‌گوید: «اگه پمپ درپوش داشت، اون دختربچه وقتی می‌افتاد تو آب، فقط خیس می‌شد. چون این آب اصلا عمقی نداره.»

ـ تو هم از آبنما می‌ترسی که دست پسرتو انقدر سفت گرفتی؟

ـ بخدا می‌ترسم. اصلا نمی‌ذارم، از جلو چشام دور شه. مادر اون بچه‌ام که نمیدونست، آبنما این طوریه. حداقل یک تابلو بزنن، بگن آبنما خطر داره که ما بدونیم، به بچه‌هامون یاد بدیم. درسته الان حفاظ داره. از کجا معلوم این معتادایی که می‌گن درپوش پمپ رو دزدیدن، یه بلایی سر این حفاظ نیارن؟


مسئولان پس از مرگ فاطمه برای آبنمای بوستان درپوش و حفاظ آهنی نصب کردند
این موضوعی است که اقبال شاکری ـ رییس کمیته عمومی عمران شورای شهر تهران ـ هم درباره آن اظهار نظر کرده است: «آنچه با مردم سر و کار دارد، خیلی پیچیده و سخت است. باید دقت کنیم در فضاهای عمومی شهر مباحث ایمنی به خوبی رعایت شود و علی‌الخصوص ناظرها مورد توجه قرار گیرند. این موضوع به معنای افزودن به میزان خطرات است و ناظر باید جلوی خطرات را بگیرد. بنابراین حتما در پارک‌هایی که با عموم مردم سروکار دارد باید کنترل قراردادها، اجرا و نظارت بر آن قوی‌تر انجام گیرد.»

21 شهریور؛ خیابان خیام (پارک شهر) ساعت 19

مرگ بچه‌ها در پارک موضوع دیروز و امروز نیست. بعضی شاید هنوز حادثه پارک شهر را که سال 81 رخ داد، فراموش نکرده‌ باشند.   

زینب، بهاره، نسرین، زهره، مریم و آرزو یک روز صبح، خیلی خوشحال به مدرسه رفتند، چون قرار بود، یک اردوی خوب بروند. مقصد اردو، موزه پست و تلگراف بود اما معلمان در راه برگشت تصمیم می‌گیرند، بچه‌ها را برای قایق‌سواری به دریاچه پارک شهر ببرند. 17 نفر سوار قایق می‌شوند و حرکت می‌کنند اما در میانه مسیر قایق یکباره در دریاچه واژگون می‌شود و علاوه بر قایقران 6 دختر دانش آموز در دریاچه کوچک غرق شدند.

آبنماهای بچه‌کُش!

قایق‌های پهلوگرفته در جوار دریاچه پارک شهر
اما دریاچه «پارک شهر » امروز آرام است. همان قایق‌هایی که یک روز یکی از آن‌ها قاتل شش دختر بچه بود، در گوشه‌ای از دریاچه پهلو گرفته‌اند. جلیقه‌های نجات در اتاقک گوشه دریاچه آویزان‌اند. خلاصه همه چیز امن و امان به نظر می‌رسد.

3 دختر نوجوان روی نیمکت مجاور دریاچه نشسته‌اند و دارند، سعی می‌کنند، دُنگ‌هایشان را روی هم بگذارند تا پولشان به سوار شدن به قایق برسد. بلند بلند می‌خندند و در گوشی حرف می‌زنند. از آن دخترهای سرخوش و بگو بخندند.

آبنماهای بچه‌کُش!

دخترها سوار یکی از همین قایق‌ها شدند و جان باختند

انگار همه حادثه پارک شهر را فراموش کرده‌اند. پس از آن سانحه اردوهای دانش‌آموزی به مدت چندین ماه لغو و شماری از مراکز تفریحی تهران تعطیل شدند. محد عطریانفر ـ رئیس وقت شورای شهر تهران ـ آن زمان در واکنش به این حادثه گفت: «حادثه تلخ پارک شهر به ما نشان داد که مدیریت شهری در کشور ما آشفتگی بسیار دارد. باید با این موضوع به صورت ریشه‌ای و جامع در کشور برخورد شود.»

با همه این ها هنوز معلوم نیست که آبنماها قرار است تا کی به قربانی گرفتن ادامه دهند؟

منبع: ایسنا

سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

رابرت کندی به بایدن: کنار بکش تا ترامپ را شکست بدهم

استرداد متهمه کلاهبردار کلان اقتصادی به کشور

جزئیات دومین حراج سکه سال ۱۴۰۳ اعلام شد

باشگاه استقلال پلمپ شد/ اعضای باشگاه تا روز یک شنبه ممنوع الورود شدند

پشت پرده عجیب نامه‌ای درخصوص سیاست ارزی به رهبرانقلاب/ مهدوی: به ما دروغ گفتند و علیه بانک مرکزی امضا گرفتند/ این نامه از سوی مدیرعامل بورس کالا برای ما ارسال شد/ مشخص نیست در شرایط جنگ اقتصادی چرا چنین نامه‌ تحریک‌آمیزی نوشتند

ترکیه تمام روابط تجاری با تل‌آویو را تعلیق کرد

روز سیاه فوتبال ایران؛ روز مرگِ جوانمردی/ «فرهنگ» واژه ناآشنای این روز‌های فوتبال

حجازی سرپرست تیم استقلال شد

سازمان ملل: بازسازی غزه ممکن است ۸۰ سال طول بکشد

تقلای سنای آمریکا برای جلوگیری از بازداشت مقامات تل آویو/ حکم بازداشت برای چه کسانی قرار است اعمال شود؟

هادی چوپان از باشگاهش رونمایی کرد/ عکس

ادعای ساواکی بودن پدر مهران غفوریان/ شایعه یا ساواکی تواب ؟

واکنش حماس به شهادت ۲ فلسطینی در بازداشتگاه‌ و اقدام ترکیه در قطع روابط تجاری با رژیم صهیونیستی

پیش‌بینی صعودی رشد اقتصادی جهان

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

انتشار تصاویر و جزئیات جدید از فوت نیکا شاکرمی برای اولین بار/ بی آبرویی بی‌بی‌سی در پی انتشار اسناد پرونده

کارت بانکی ۶ بانک حذف می‌شود

۲۴میلیارد دلار دولتی برای ۱۰۰وارد کننده عمده/ رانت ۴میلیارد دلاری مونتاژکاران خودرو چینی/ اختصاص ۷۰۰میلیون دلار به داریا همراه واردکننده تلفن همراه از چین/ بانک مرکزی تامین ارز را انجام داد، چرا قیمت ها ثابت نمی ماند؟ + لیست

پيام واضح ايران به جهان/ سردار تنگسیری: اگر نفتکشی از ایران ببرید جبران خواهیم کرد

ایران خودرو با سمند هم خداحافظی کرد

کانال مهمی به نام عمان / چرا مسقط برای ایران و آمریکا مهم است؟

چرا فرانسه از فهرست ۱۰ اقتصاد برتر جهان حذف می‌شود؟

۹ محصول ایران خودرو ارزان شدند

اولین بداخلاقی سیاسی در‌دور دوم انتخابات/ راهنما راست، گردش به چپ

مالک جدید استقلال نام این باشگاه را تغییر داد!

سفر پر ماجرای گروسی به ایران

«قطب شمال»، حکایت نارفیقی و نارو/ انتقام غذایی است که باید سرد خورده شود؟

پیش تولید «پایتخت۷» آغاز شد/ تصویربرداری قصه‌های خانواده معمولی از مرداد

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

زمانی برای تسویه حساب های قدیمی با اردن

انتشار تصاویر و جزئیات جدید از فوت نیکا شاکرمی برای اولین بار/ بی آبرویی بی‌بی‌سی در پی انتشار اسناد پرونده

مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند

عربستان خواستار تصویب قطعنامه ای علیه اسرائیل در شورای امنیت شد

دلیل علمی تغییر ناگهانی احساسمان به یک فرد در ابتدای رابطه؛ از جذابیت اولیه تا انزجار

وقتی مزخرفات کارشناس اسرائیلی درباره ایران و ربع پهلوی تحلیلگر آمریکایی را به قهقهه و واکنش واداشت!

هوش هیجانی چیست و چه اهمیتی دارد؟ مولفه ها، نشانه ها و تقویت EQ

موضع‌گیری درخصوص آیفون‌ ممنوعه و سکوت درباره موبایل مسافری

عاملان حمله تروریستی چابهار از افسران سرویس های آمریکایی و اسرائیلی ها جدا نیستند/ کشوری که تروریست‌ها از خاک آن حمله را آعاز کردند باید پاسخگو باشد

واکنش صدر اعظم آلمان بر پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران

جا زدن پل‌های شناور به جای سامانه پدافندی/ احمق و احمق‌تر! / دروغ شاخدار به روایت تصویر

پایان سیاهِ ازدواج سفید

بررسی سرمایه گذاری های اخیر مهدی فضلی/ خیز گلرنگ برای حذف اسنپ، دیجی‌کالا و فیلیمو؟/ جنگ قدرت در اکوسیستم استارتاپی