به گزارش روزپلاس؛حمید شیرمحمدی را خیلی ها بعنوان مدافع حرم بی ام دبلیو سوار می شناسند. کسی که داوطلبانه به سوریه اعزام شده و حالا همه زندگی اش حول یک روز از تقویم می چرخد؛ 21 دی ماه 94. همان روزی که نزدیک ترین دوستانش شهید شدند و او مجروح. 21 دی ماه برای حمید شیرمحمدی مرور خاطره شهادت مرتضی کریمی، مجید قربان خانی، عباس آبیاری، میثم نظری و خیلی های دیگر است. خاطره ای که رهایش نمی کند ، هرچندوقت یکبار موج می شود و می پیچد توی سرش. با این جانباز مدافع حرم که فرزند شهید هم هست و پدرش 37 سال پیش در سرپل ذهاب آسمانی شده از راهی گفتیم که او را به سوریه رسانده ؛ مسیری که خودش می گوید راه انسانیت است.
وقتی مردم به شما می رسند اولین سوالی که می پرسند چیست ؟
الان البته نگاه مردم خیلی تغییر کرده ، الان واکنش های مثبت خیلی بیشتر از دوسال پیش است که من تازه جانباز شده بودم. اما باز هم بعضی ها هستند که ته ذهنشان این سوال وجود دارد که چقدر می گیرید سوریه می روید؟
یعنی آشکارا این سوال را از شما می پرسند؟
بله علنا می پرسند چقدر گرفتی رفتی سوریه؟! البته الان کمتر شده اما باز پیش می آید که بپرسند. اینها نمی دانند که وقتی کسی داوطلبانه می رود ریالی نمی گیرد. من که خودم شرایط مالی خوبی داشتم، یک حقوق کارمندی داشتم و در کنارش کار آزاد می کردم و اتفاقا بعد از رفتن به سوریه از نظر مالی خیلی ضرر کردم. الان تقریبا دوسال است که فقط همان حقوق کارمندی را دارم و دیگر شرایط برای انجام کار آزاد پیش نیامده است.
پشیمان هستید؟
نه اصلا این راهی بود که انتخاب کردم ، باز هم شرایط پیش بیاید همین راه را می روم. الان من جانباز 25 درصد اعصاب و روان هستم بجز این قضیه شیمیایی هم هست که تازه تشخیص داده اند. اما هیچوقت از این شرایطی که برایم پیش آمده ناراحت نیستم.
یعنی همین اواخر متوجه شیمیایی بودن تان شده اید؟
بله ...یک بار اعلام کردند همه آنهایی که در عملیات خان طومان شرکت داشتند برای آزمایش بیایند. من خبر داشتم که یکسری از دوستانم رفته اند و جواب آزمایش شیمیایی شان مثبت است. به خاطر همین من نرفتم. تا اینکه چند وقت پیش یک کاری در بیمارستان بقیه الله داشتم ، آنجا بچه ها من را شناختند و با اصرار بردند برای آزمایش. چندتا دستگاه گذاشتند و بعد هم متخصص ریه ویزیت کرد و آخرش هم گفتند شیمیایی هستی. یک کیسه دارو هم برایم نوشتند که البته من هیچکدام را مصرف نمی کنم.
شما فرزند شهید هستید؛ فرزند شهید احمد شیرمحمدی، از پدر چه چیزی یادتان مانده است؟
هیچ تصویری از پدرم ندارم. پدرم سیزده آبان 59 شهید شد ، من تیر 59 به دنیا آمده بودم. یعنی چهارماهه بودم که پدرم شهید شد. من اصلا ندیدمش . تنها عکس مشترکی که از او دارم ، برای وقتی ست که از جبهه آمده بود و ما را برده بود مسافرت. تنها عکس من در همین مسافرت است که من را در آغوشش گرفته؛ همین.
پدر چطور رزمنده شده بود؟
کاملا داوطلبانه. پدرم موقعی که جنگ شروع شد، کارمند سازمان نظام پزشکی بود، فکر می کنم آخرین مسئولیتش رئیس کارگزینی بیمارستان شهدای یافت آباد بود که آن موقع اسم دیگری داشت. ما وضع مالی خوبی هم داشتیم ، خانه و ماشین و ... اما دلیلی که پدر را به جبهه کشاند همین بحث انسانیت بود. پدرم ذاتا کمک کردن به دیگران را دوست داشت ، به خاطر همین با همه عشق و علاقه ای که به خانواده اش داشت ، وقتی جنگ شروع شد ، چون سربازی رفته بود و کارهای نظامی را بلد بود برای اعزام داوطلب شد. همان موقع مادرم گفته بود که احمد تو سه تا بچه داری ، کجا می خواهی بروی؟ پدرم هم گفته بود هموطنان من منتظر کمک هستند، من وظیفه دارم به آنها که در شرایط سخت تری هستند کمک کنم؛ یعنی برای پدر هم این بحث انسانیت خیلی مهم بود و من فکر می کنم اگر الان در ذهن من هم اینقدر پررنگ است ، به خاطر این است که از پدرم برایم به یادگار مانده و همیشه و همه جا از خاطراتی که از پدرم تعریف می کنند آن را شنیده ام.
کجا شهید شدند؟
سر پل ذهاب. پدرم چریک بود و در جنگ های نامنظم با شهید چمران در جبهه حضور داشت.
شما از کی نبود پدر را حس کردید؟
هرچه که بزرگتر شدم ، نبودش را بیشتر حس کردم ، هرجایی که به مشکلی خوردم آرزو کردم که کاش پدرم بود. همان روزها برادرم به من گفت که حمید هرجا گیر کردی برو بهشت زهرا(س) و من سالهاست که کارم همین است. هرجا به مشکل می خورم می روم بهشت زهرا قطعه شهدا سر مزار پدرم می نشینم . خیلی وقت ها با ناراحتی رفتم، خیلی وقت ها رفتم و داد زدم. خیلی وقت ها ساعت دو نصفه شب رفتم که البته این بعد از برگشتنم از سوریه بوده که از نظر اعصاب به مشکل خوردم. هر وقت هم رفتم سر مزار پدرم، گفتم که بابا آمدم این مشکل را حل کنم. حرفهایم را زدم و برگشتم و حداقل در 80 درصد موارد جواب گرفتم. آن 20 درصد هم بعدها دیدم که یک خیری بوده که نشده.
این فرزند شهید بودن، شده که جایی کارتان را راه بیندازد؟ از این جهت می پرسم که متاسفانه این نگاه هرچند نادرست بین بعضی از مردم در ارتباط با منفعت داشتن مادی فرزند شهید بودن وجود دارد.
اگر منظورتان امکاناتی است که بعضی ها فکر می کنند به خانواده شهدا می دهند ، من جز دانشگاه از هیچکدام از این امکانات استفاده نکردم. خیلی ها همین یک دانشگاه را می بینند، خودشان را جای بچه ای نمی گذارند که هروقت که به پدرش نیاز داشته کنارش نبوده. زندگی های از دست رفته را نمی بینند، آینده های خراب شده را نمی بینند. این هم نه درد دل من است که درد دل همه خانواده های شهدا و جانبازان است. مخاطب من هم فقط مردم نیستند. مسئولان هم هستند. همین هایی که فقط در هفته دفاع مقدس یاد ما خانواده شهدا می افتند، اتفاقا بگذارید برای شما مثالی بزنم. پارسال در هفته دفاع مقدس از شهرداری آمده بودند خانه ما به عنوان دیدار خانواده شهدا. از مادرم پرسیده بودند که چه درخواستی دارید؟ مادر هم گفته بود که اگر می شود اسم کوچه را نام شهید ما بزنید. گفته بودند که چشم حاج خانم صد درصد. بعد همسایه طبقه پایین هم که او هم مادر شهید است گفته بود در این باغچه ما هم گل و گیاه بکارید. گفته بودند چشم حتما. الان یک سال گذشته نه کوچه به اسم شهید ما پلاک کوبی شده نه آن باغچه گلکاری شده. اما متاسفانه بعضی ها به غلط فکر می کنند به خانواده شهدا از طرق مختلف رسیدگی می شود که این طور نیست.
این راهی که پدر رفت همیشه در زندگی شما پررنگ بوده است؟
راه پدر راه انسانیت بود. راهی که بعدها عمویم هم ادامه داد و سال 65 در عملیات فاو شهید شد. من هنوز که هنوز است تصویر پیکر خونین و تکه تکه عمویم یادم است. آن موقع شش سالم بود که با عمه ام رفتم معراج شهدا. من بدن تکه تکه عمو را دیدم. خمپاره خورده بود و هیچ چیزی برایش نمانده بود ، نه سری نه بدنی ... می بینید این راه در خانواده ما وجود داشت ، من فقط این راه را ادامه دادم.
ولی شاید به عنوان یک جوان امروزی خیلی سبک زندگی تان شبیه آنها به نظر نرسد؟
قبول دارم شاید نباشد. اما هرکسی در عصر خودش زندگی می کند. من آدم فوق العاده با انرژی هستم. کارهای آدرنالین دار را دوست دارم. ورزش های رزمی زیاد کار کردم، کار راپل و موتور سنگین و سرعت ، هیجان هایی است که همیشه دنبال کرده ام. به ماشین و موتور کلا علاقه زیادی دارم، روی وسیله هایم هم خیلی تعصب دارم ولی این آخری یعنی بی ام دبلیو را خیلی دوست دارم؛ اینها اما یک جنبه شخصیت من است. بگذارید یک خاطره ای را برایتان تعریف کنم. سال 86 من یک تصادف خیلی سنگین با موتور کردم. یعنی با 200 تا سرعت با موتور رفتم پشت یک پراید. کلاه ایمنی هم نداشتم و از همانجا رفتم کما. اما خدا خواست و یک فرصت دوباره به من داده شد و از کما آمدم بیرون. از همان موقع نشستم فکر کردم که واقعا دلیلش چه بود که خدا این فرصت دوباره را به من داد. از همان زمان من زدم به وادی کار خیر. اینکه دستگیر بشوم نه مچگیر و شکل کمک کردن هایم به افراد نیازمند هدف دار تر شد. الان هم هرجایی هر کسی بگوید برای کمک به نیازمند ها به نیروی جهادی نیاز داریم که بیاید کار بکند من همه جوره پای کار هستم.
اما شاید خیلی ها از روی همین ظاهر شما قضاوت کنند؟
بله این اتفاق خیلی می افتد. من چون دست چپم پلاتین دارد بخیه های درشتی هم خورده، از طرف دیگر هیکل درشتی هم دارم ، همین برایم داستانی شده ، خیلی جاها فکر می کنند که من خلافکارم. اما واقعا ما باید یاد بگیریم که از روی ظاهر آدم ها قضاوت نکنیم.من یک بار برای اینکه نشان بدهم نباید از روی ظاهر قضاوت بکنیم در یک مراسمی که دعوت بودم یک تیشرت قرمز پوشیدم با شلوار جین و کفش کالج. بعد وقتی می خواستند من را برای سخنرانی صدا بزنند تا گفتند جانباز مدافع حرم حمید شیرمحمدی و من از روی صندلی بلند شدم. نگاه متعجب همه را دیدم که انگار با چشم هایشان می گفتند که این به همه چی می خورد الا جانباز و مدافع حرم. اما این ظاهر قضیه است. کاش ما یاد بگیریم که دل آدم ها را ببینیم نه ظاهر شان را.
اتفاقا من عکسی هم از شما دیده ام که در مراسم اربعین با لباس نیروهای خدمات شهرداری مشغول هل دادن ویلچر هستید.
بله این عکس مال کربلاست. البته قبل از این عکس من چندبار به تنهایی رفته بودم کربلا، اما یک بار نشستم دیدم که اگر بروی و بیایی و هیچ اتفاقی هم برایت نیفتد فایده ای ندارد. بروی و آدم نشوی و برگردی به چه درد می خورد. فکر کردم که کاش بشود در این رفت و آمد ها یک خیری هم به بنده های خدا برسانی. همان موقع ها یکی از دوستانم گفت که شهرداری یکسری از بچه های ایثارگران و شهدا را برای کمک به افراد ناتوان و ...به کربلا می برد. من هم داوطلب شدم و سه سال با این گروه در ایام اربعین رفتم کربلا و شدم جزو گروهی که مسئول حمل زائرین با ویلچر بودند. عکس هم متعلق به همان زمان است.
این شکل از خدمت راضی تان می کرد؟
بالاخره کار دلی بود. بعضی وقت ها من فاصله بین عمودها را حساب می کردم می دیدم که در روز 50 کیلومتر فقط ویلچر هل داده ام. این کمک حال بودن ، بله حال خودم را خوب تر می کرد. اتفاقا همان روزها که در کربلا بودم یک بار گفتم حضرت عباس(ع) ، من می خواهم بروم سوریه اما جور نمی شود، اگر صلاحم به رفتن است ، یک کاری کن که بشود ، یک ساعت بعد وقتی به موکب برگشتم و وای فای گوشی را روشن کردم دیدم که دوستم پیام گذاشته که اسمت رفته توی لیست . سریع خودت را برسان تهران.
اصلا چطور شد که کار یک جوان امروزی بی ام دبلیو سوار به سوریه کشید؟ مثل پدر و عمویتان رفتید که شهید بشوید؟
شهید شدن که افتخار است ، اما من رفتم که بکشم. قبل از اعزام یک فرمانده ای داشتیم به اسم سید فرشید خراسانی که البته در سوریه هم با ما بود ، سید فرشید می گفت ما می رویم که بکشیم، همیشه این جمله او در ذهنم است. یک فرمانده دیگر هم داشتم به اسم مهدی هداوند که واقعا نمونه بود و من افتخار می کنم که در رکاب این دو نفر در سوریه بودم. فرمانده هایی که خودشان تا دقیقه آخر با نیروهایشان جلو می ایستند.
خب چه دلیلی باعث شد که بروید که بکشید؟
من هم مثل پدر به خاطر انسانیت رفتم. اخبار آن روزها همیشه از اوضاع سوریه و وحشی گری های داعشی ها و آزار و اذیت مردم مظلوم سوریه گزارش نشان می داد. دیدن این تصاویر هرآدم آزاده ای را ناراحت می کند،هرکس که وجدان بیداری دارد این ظلم را نمی تواند تحمل کند. من هم وقتی این ها را می دیدم خیلی ناراحت می شدم از همین جا بحث اعزام به سوریه برایم مطرح شد. اما چون من فرزند شهید بودم ، اعزامم نمی کردند. تا اینکه بالاخره بعد از رفت و آمد زیاد موافقت کردند و من در دوره های آموزشی شرکت کردم که خیلی هم روزهای به یادماندنی بود. من با شهید مرتضی کریمی ، شهید علیرضا مرادی و شهید مجید قربان خانی هم دوره بودم. رفاقت ما هم از همانجا شروع شد. حتی چند بار که با مجید قربان خانی من را با بی ام دبلیو دید به شوخی گفت : اینجا چکار می کنی ... من هم می گفتم وجدان بیدار مهم است ...من برای دل خودم اینجام ...کلا این ماشین ما بهانه خوبی برای شوخی و خنده بود. حتی مجید با ماشین من عکس دارد.
با هم اعزام شدید؟
نه مجید دو هفته بعد از من اعزام شد.
شما چه زمانی اعزام شدید؟
من آذر 94 به سوریه رسیدم. جزو نیروهای فاتحین هم بودم که می شود نیروهای داوطلب، بین ما حتی از بچه های سپاه هم بودند مثلا مرتضی کریمی خودش سپاهی بود اما داوطلبانه با فاتحین اعزام شده بود.
کدام منطقه بودید؟
العیس بودیم ، الحاضر بودیم ، آخرش هم که خان طومان بودیم.
به خانواده گفته بودید که سوریه اید؟
نه نگفته بودم. گفتم یک ماموریت داخلی هستم در مشهد. وقتی هم از سوریه زنگ می زدم شماره نمی افتاد و آنها فکر می کردند ایرانم. البته بیشتر وقت ها هم شب ها زنگ می زدم که صدای علمیات و درگیری نباشد.
برسیم به عملیاتی که دلیل جانبازی امروزتان است.
یک عملیات بزرگ بود برای آزادسازی خان طومان. با کمک نیروهای سوری، ایرانی و افغان که از صبح شروع شده بود و من حدود ساعت 10 بود که از پشت بیسیم صدای شهید مرتضی کریمی را شنیدم. مرتضی پشت بیسیم التماس می کرد که تورا به خدا برای ما نیروی کمکی بفرستید ، مهمات بفرستید ، مهمات بچه ها تمام شده . دارند بچه ها را قلع و قمع می کنند. من این حرف ها را که شنیدم رفتم جلو . این صدای مرتضی همیشه و همه جا توی گوش من است. الان هم هروقت حالم بد می شود ، سرم گیج می رود این صدا را می شنوم؛ آخرین صدایی که از مرتضی قبل از شهادتش شنیدم.
یعنی شما برای کمک به مرتضی جلو رفتید؟
برای کمک به مرتضی و بقیه بچه های گروهان. من و چند نفر دیگر رفتیم جلو. اول خط مقدم ماشین را گذاشتیم و آر پی جی و کوله پشتی و سلاح برداشتیم و رفتیم بالا. منطقه از نظر جغرافیایی تپه تپه بود. یک بارانی هم قبلش زده بود و راه رفتن خیلی سخت شده بود چون زمین پر از سنگ های نوک تیز بود. بهرحال تپه اول را رد کردیم و در تپه بعدی رسیدیم به گروهانی که بچه هایش شهید شده بودند. من سراغ مرتضی را گرفتم گفتند مرتضی بالای تپه است. یک نگاهی به بالای تپه انداختم دیدم یک ماشین بالای تپه، هی عقب جلو می رود. با خودم گفتم که الان با کورنت این ماشین را می زنند. فکر کردم ماشین متعلق به نیروهای فاطمیون است. بعد دیدم که این ماشین را جلوی چشم من زدند. وقتی رسیدم بالای تپه بچه ها گفتند که ماشین مال مرتضی بود. دیدم واحیرتا.... معنی آن بیسیم مرتضی را که می گفت بچه ها قلع و قمع شدند همانجا فهمیدم. دیدم مجید قربان خانی یک گوشه افتاده و چهارتا تیر خورده. مجید هنوز زنده بود اما در تیرس داعشی ها بود و کسی نمی توانست نزدیکش بشود. یکی دیگر از بچه ها اگر اشتباه نکنم شهید مهدی حیدری آن طرف تر بود که تیر خورده بود و او هم در تیررس بود. بچه های دیگر هم همانطور مجروح این طرف و آن طرف افتاده بودند. سید فرشید خراسانی به من گفت زودتر کمک کن اینها را برسانیم عقب. من با هروضعیتی بود سینه خیز می رفتم و این ها را می کشیدم عقب.
مرتضی کریمی را هم دیدید؟
بله بالای سر مرتضی هم رفتم. جنازه اش تکه تکه بود. مرتضی همیشه یک چفیه دور گردنش داشت بچه ها می گفتند که وقتی مداحی می کرد با این چفیه صورتش را پاک می کرد. من دیدم از زیر این چفیه یک تکه آهن پرت شده و سرش را بریده. سرش را بوسیدم و گذاشتم سر جایش...
خیلی با مرتضی رفیق بودید؟
خیلی...رفاقت مان البته مال همین دوره ها بود اما خیلی به هم نزدیک شده بودیم. یک اکیپ بودیم ، من بودم مرتضی بود مجید بود ، علیرضا مرادی بود..همیشه با هم می رفتیم این طرف و آن طرف. هنوز هم که هنوز است یکی از ناراحتی هایم این است که پیکر مرتضی برنگشته..کاش برمی گشت و الان زن و بچه هایش این طور چشم انتظار نبودند.
برگردیم به عملیات؟
بله...وقتی زخمی ها را فرستادیم عقب ، سید فرشید گفت که 7-8 نفر با من بمانند و بقیه هم برگردند عقب. من گفتم من می مانم. شهید عباس آبیاری گفت می مانم. شهید میثم نظری گفت می مانم ، شهید امیرعلی محمدیان گفت می مانم. سه نفر دیگر هم که نمی شناختم ماندند.آن موقع دیگر ساعت حدود 2 بعد از ظهر بود.
برای چه ماندید؟
ماندیم که تپه را نگه داریم. از صبح مرتضی کریمی و بقیه بچه ها برای گرفتن این تپه و نگهداشتنش کلی زحمت کشیده بودند ، نمی توانستیم بگذاریم زحمتشان هدر برود. به ما گفتند که بمانید نیروی کمک در راه است اما تا 8 شب که ما آنجا را نگه داشته بودیم از نیروی کمکی خبری نشد. البته همین نگه داشتن تپه بدون امکانات با این تعداد نیروی کم خودش یک معجزه بود. گرچه که خیلی ها همان جا شهید شدند... ما به دستور سید فرشید یک پیکان دفاعی درست کردیم. نوک پیکان من ایستاده بودم ، سید فرشید از راست رفت که یک قسمت را ببندد که همان موقع دقیقا نزدیک او یک خمپاره زدند و همزمان دوتا تیر هم به سمتش شلیک شد. سید زخمی شد. یکی از بچه ها به اسم حاج رحیم او را بغل کرد و برد عقب. از آنجا دیوار دفاعی مان را که هشتی شکل بود کردیم هفتی شکل. حالا این در شرایطی بود قناسه چی ها تند تند ما را می زدند. فکر می کنم دوربین های حرارتی هم داشتند و با اینکه هوا تاریک شده بود موقعیت ما را خوب تشخیص می دادند. در همین گیرو دار، اولین خمپاره بعد از سید فرشید، درست کنار من خورد. یک خمپاره 60 بود که بی صدا هم هست. موج این خمپاره شدیدا من را گرفت. حالم خیلی خراب شد طوری که از جایم بلند شده بودم و فریاد می زدم. خدا بیامرزد شهید میثم نظری را که سریع دست انداخت توی کمر من و من را نشاند. که در همین حین یک تیر هم خورد به کتف راستم. میثم داد زد بچه ها حمید را زدند ، حمید را بکشید عقب. بچه ها من را پشت یک سنگ نشاندند . همان موقع دیدم که میثم نظری را زدند و میثم شهید شد. سنگر بعدی عباس آبیاری را زدند. عباس هم شهید شد. آمدم آن طرف تر دیدم امیرعلی محمدیان هم شهید شده. بقیه اسمشان یادم نیست. فقط من مانده بودم و یکی دیگر از بچه ها که شروع کردیم به سمت عقب دویدن.
یعنی با همان وضعیتی که داشتید؟
بله ...البته حالم بهتر شده بود. حالا این در شرایطی بود که داعشی ها پشت سر ما توپ 23 ضدهوایی را خوابانده بودند روی زمین و چپ و راست می زدند. من چیزی حدود 3 کیلومتر در این شرایط می دویدم تا از مهلکه خان طومان زنده برگشتم و رسیدم به خط مقدم نیروهای خودی و همانجا بی هوش شدم. به هوش که آمدم دیدم در بیمارستان صحرایی هستم. از آنجا به خاطر ترکشی که توی سرم بود من را فرستادند بیمارستان، سه روز بخش مراقبت های ویژه بودم و بعد هم فرستادند ایران. یک مدتی بخش اعصاب و روان بیمارستان بقیه الله بودم و یک مدتی هم بخش عادی بعد هم به درخواست خودم مرخص شدم.از همان موقع هم یک سری قرص و دارو داده اند که نمی خورم.
چرا؟
وقتی می خورم اذیت می شوم یک جورهایی سست می شوم.
موج گرفتگی اذیت تان می کند؟
زیاد...اما دیگر عادی شده. یک شب یادم است سروصدا زیاد بود سرمای زمستان من با یک پتو پا برهنه از خانه مان در شهران دویدم داخل اتوبان. صبح من را نزدیک بهشت زهرا پیدا کردند کف پاهایم را تمام شیشه بریده بود. تا یک مدت اصلا نمی تواستم راه بروم. آنهایی که می گویند چقدر گرفتید کجا هستند که این حال من و امثال من را ببینند. کی می فهمند که ما چه چیزهایی کشیدیم. بعد از برگشتم از سوریه یک بار دخترم به من گفت بابا تو بعد از اینکه از سوریه آمدی دیگر آن بابای قدیم من نیستی... گفتم بابایت خوب می شود...نگران نباش.این حرف دخترم برای من خیلی سنگین بود. چون رابطه خیلی خوبی با هم داریم رفیق هم هستیم...حتی آن شب عملیات که داشتیم سمت عقب می دویدم یک لحظه فقط یک لحظه چهره دخترم مقابل چشمم آمد ...همانجا فهمیدم شهید نمی شوم که هنوز رشتههای وصل من به این دنیا قطع نشده.
جام جم
عکس/کاشت نهال در پاکستان توسط رئیسی
ملاقات هادی چوپان با یک پرسپولیسی سرشناس+عکس
عکس/ اقامه نماز جماعت ظهر و عصر به امامت حضرت آیتالله خامنهای
عکس/ دیدار فرماندهان نیروهای مسلح با رهبر انقلاب
ویدیو طنز/تصاویر لحظه درگیری پدافند با ریز پرنده رژیم صهیونیستی
فیلم/تصویری دیده نشده از حمله نا موفق ریز پرنده ها به تاسیسات اصفهان
عکس/ تمسخر رژیم صهیونیستی توسط کاربران عرب در حاشیه حادثه اصفهان
طنز/ اولین عکس از محل برخورد موشک به پایگاه هشتم شکاری اصفهان
توده ۱۸ کیلویی از بدن یک بانوی بهشهری خارج شد
ویدیو/ زورگیران موش شدند
دیوارنگاره میدان ولیعصر؛ اسرائیل از خانه عنکبوت سست تر است
عکس/ پوستر رسانه KHAMENEI.IR در پی پاسخ تنبیهی ایران به رژیم صهیونیستی
یک مامور انتظامی در شهرستان هیرمند به شهادت رسید/ عکس
بازدید قلعهنویی از باشگاه آلانیا اسپور ترکیه + عکس
دیدار نابغه کشتی جهان با عبدالرشید سعداللهیف در مدینه+عکس
عکس/ اسبسواری دختر ۶ ماهه سردار آزمون
قاب عکسی آخرالزمانی از شهر خانیونس پس از خروج نیروهای اسرائیل از آن!
عکس/ پیام تبریک رونالدو به مسلمانان
حضور بن سلمان در نماز عیدفطر/عکس
نخستین تصویر از هلال عید فطر / عکس
ویدیو/ زورگیری در اتوبان صدر تهران
اولین عکس از همسر رضا داوودنژاد در مراسم خاکسپاری
عکس/ حضور رئیس قوه قضائیه در راهپیمایی روز قدس
عکس/حضور رئیس مجلس در راهپیمایی بزرگ روز قدس
عکسی از ناطق نوری و سردار فلاح در راهپیمایی روز قدس تهران /وزیر احمدی نژاد هم آمد
عکس/فریاد «مرگ بر اسرائیل» فرزندان شهدای حادثۀ تروریستی ساختمان کنسولی سفارت ایران
تصویر/ کودک بلوچ که در حملات تروریستی گروهک جیشالعدل مجروح شد
تصویر ۲ تروریست به هلاکت رسیده در چابهار
اولین تصاویر از شهدای حادثه تروریستی چابهار
گزارش تصویری/ شب قدر متفاوت در جزیره کیش
عکس/ انگشتر اهدایی آستان قدس به شهید زاهدی
تصویری دیده نشده از شهید زاهدی در سال ۱۳۷۵ | دو سردار شهید در یک قاب
تصاویری از ۷ مستشار نظامی شهید شده در حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه
تصاویری از پسر آیت الله هاشمی رفسنجانی و سیداحمد خمینی در مراسم شب قدر
ویدیو/ منظور پس از مخالفت با واردات خودرو: نظرم درباره واردات خودرو نظر شخصی بود/ مکلف به اجرای قانون هستیم
تصویری باورنکردنی از پسر هادی چوپان/ فیگور مشابه گرگ ایرانی و فرزندش
تصاویر مظنونین حمله تروریستی در مسکو منتشر شد
ابطحی مجروح شد/ سارقین ناکام ماندند+ عکس
عکس/ پست اینستاگرام کنفدراسیون فوتبال آسیا به مناسبت آغاز سال نو
عکس/ کفشهای مرموز بایدن
عکس/ لوگوی گوگل برای نوروز ۱۴۰۳
عکس/ رئیسی با عباس قادری خواننده قدیمی دیدار کرد
مردی که ۷۰ سال با یک ریه آهنی زندگی کرد، درگذشت
عکس/ لحظۀ ترکیدن نارنجک دستساز در دست یک جوان
تصویری جدید از سید حسن نصرالله
انتشار تصاویر فوتوشاپی کیت میدلتون/ همسر ولیعهد انگلیس عذرخواهی کرد
تصویر آخرین حضور آیتالله جنتی درمجلس خبرگان
عکس/ حسن روحانی در مجلس خبرگان
عکس/ کاشت نهال توسط رهبر انقلاب در روز درختکاری
عکس/ ملاقات امیر تتلو با مادر و خواهرش در حاشیه اولین جلسه دادگاه
عکس/ سیدحسن خمینی در حسینیۀ جماران رای خود را به صندوق انداخت
آیت الله مدرسی یزدی و طحان نظیف رای خود را به صندوق انداختند/ عکس
عکس/ محمدباقر قالیباف رأی خود را به صندوق انداخت
عکس/ آيتالله احمد جنتی رأی خود را به صندوق انداخت
ویدئو/ دو توصیه مهم حضرت آقا به مردم
عروس با کلاه ارتشی/ گزارش تصویری از ازدواج دانشجویی در دانشگاه افسری
عکس/ فرمانده مهدی برروی دیوارنگاره میدان انقلاب تهران
عکس/ دیدار غمانگیز فردوسیپور و جواد خیابانی/ عادل همکار قدیمی را فراموش نکرد
ببینید/بیانات رهبر انقلاب پس از کاشت نهال در روز درختکاری
عکس/ حضور حاج اسماعیل قاآنی در راهپیمایی ۲۲ بهمن
نمایش سامانه موشکی زمین به زمین «قیام» در حاشیه راهپیمایی ۲۲ بهمن
عکس / چهره درهم بایدن و هریس پس از حمله به پایگاه آمریکا در اردن
دیوارنگاره جدید میدان انقلاب/ عکس
عکس/ حضور شیخ زکزاکی در حرم حضرت معصومه(س)
عکسی از کارگردانی جواد عزتی در فیلم تمساح خونی
موشکهای سپاه دیشب با هشتگ کاپشن صورتی شلیک شد/ عکس
عکس/ جدیدترین دیوارنگاره میدان فلسطین با عنوان "تابوتهایتان را آماده کنید"
دیوارنگاره میدان ولیعصر(عج) برای حمایت از تیم ملّی ایران/ عکس
عکسی دیده نشده از غلامرضا تختی در کربلا
رونمایی از نامه قدیمی غلامرضا تختی/عکس
پیکر دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی در حمله تروریستی دیروز/ عکس
دیوارنگاره تهدیدآمیز میدان ولیعصر رونمایی شد / عکس
تصویری از دیدار «شهید صالح العاروری» با رئیس جمهور در ۳۰ خرداد ۱۴۰۲
اینفوگرافیک/ همه دستگاههایی که درباره حجاب وظیفه دارند
روایت امیرعبداللهیان از حال و هوای سفر رئیسی به پاکستان و سریلانکا
اینفوگرافیک/ ابرپروژه سد و نیروگاه "اومااویا" نمونه توان صنعت فنی و مهندسی کشور
آغاز مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی با نبرد تکراری مس و پیکان
ورق در بازار خودرو برگشت؛ قیمتها صعودی شد/ آخرین قیمت پژو، سمند، ساینا، شاهین، دنا و تارا + جدول
رژلبها حاوی فلزات سنگین و مواد سمی هستند
شوک به گرایی؛ حذف کاپیتان کشتی از المپیک!
نقش متفاوت لیلا حاتمی در یک فیلم آمریکایی
مصوبه جدید مجلس درباره مالیات بر عایدی سرمایه | چه داراییهایی شامل این نوع از مالیات میشوند؟
ادای احترام آیتالله رئیسی به اقبال لاهوری
پیشبینی وضعیت هوا طی روزهای آینده/ کدام استانها بارانی میشوند؟
جزئیات ثبت سفارش کتابهای درسی اعلام شد
لیست نهایی تیم ملی والیبال ایران با غیبت دو فوقستاره
حذف «زوج و فرد» در طرح جدید ترافیک پایتخت/ بهروز رسانی طرح ترافیک در نیمه اول امسال
ایران با ۳۱ سهمیه المپیک در مسیر پاریس/ ۷ رشته همچنان در انتظار
قیمت سکه و طلا در ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
جزئیات تعرفه خدمات دارویی ۱۴۰۳ اعلام شد
کدام کشورها در کشتی فرنگی آسیا سهمیه گرفتند؟
روند نزولی بازار ارز ادامه دارد/ افزایش نرخ ارز در بحرانهای سیاسی، ناپایدار و موقتی است
تکلیف شهریه مدارس غیردولتی مشخص شد/ بالاترین شهریه ۶۵ میلیون تومان
خبر شوکه کننده درباره ترانه علیدوستی | مادر: برایش دعا کنید
واکنش عجیب آقای «جدی میفرمایید» به شکست تیلور
ستاره گلزن سابق استقلال قرمزپوش شد
این خودرو رکورددار افزایش قیمت در بازار خودروهای داخلی شد؛ ساینا، شاهین، سمند، ام وی ام و فونیکس چقدر قیمت خورد؟ | جدول قیمت ها
پرداخت با تلفن همراه بدون کارت بانکی چگونه است؟
کدام سلاح و مهمات قاچاق به نفع دولت مصادره میشود؟ + جزئیات
این اسلحه ها و مهمات به نفع دولت ضبط میشوند +اینفوگرافیک
انتقاد تند و تیز به شوخیهای سریال نون خ ۵
آغاز اعزام ایرانیها به عمره پس از ۹ سال
سلطان کوکائین دستگیر شد
اسم پدر و مادر از کارت ملی حذف میشود؟
جزئیات مذاکرات اوسمار و پرسپولیس/ مربی برزیلی چراغ سبز نشان داد
هدف نتانیاهو از حمله به رفح چیست؟
پاسخ مثبت بازیکن پرسپولیس به پیشنهاد میلیون دلاری
حمله جعلی با عکس جعلی!
برخی مسئولان به دلیل کارهای بیقاعده در حوزه حجاب تذکر دریافت کردهاند/ کارهای بی قاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد
پرویز داوودی معاون اول دولت اول احمدینژاد درگذشت
درج نام مادر روی کارت ملی منتفی شد؟
کدام خودروها مشمول مالیات شدند؟
جام عجیب به لژیونر ایران رسید/ سوپرشیلد بالای سر رفت! + عکس
اینفوگرافیک/ از پایگاه هوایی «نواتیم» چه میدانید؟
شگفتانگیزان لیگ برتر والیبال؛ موهایی که سپید شد
زورگیران اتوبان صدر دستگیر شدند
یک مامور انتظامی در شهرستان هیرمند به شهادت رسید/ عکس
مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند
آغاز ثبت سفارش کتابهای درسی سال تحصیلی جدید از اردیبهشت ماه
چمران: خطر زلزله بیخ گوشمان است
کامران قاسمپور رقیب حسن یزدانی برای المپیک پاریس شد؛ جنگ گلادیاتورها!
ماجرای تنبیه بدنی یک دانش آموز در سیستان و بلوچستان چه بود؟
صفحه یک روزنامه اسرائیلی/ اسرائیل و ایالات متحده در حال آماده شدن برای پاسخ ایران هستند
ماجرای فوت پرستار کرمانشاه چه بود؟
آغاز اعزام زائران عمره مفرده از سوم اردیبهشت
برنامه امتحانات نهایی خردادماه ۱۴۰۳ اعلام شد
زمان ثبتنام کلاس اولیها اعلام شد/ متولدان نیمه دوم سال هم ثبتنام میشوند؟
قیمت روز محصولات ایرانخودرو یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۳
هشدار پلیس فتا نسبت به کلاهبرداری در پوشش پرداخت فطریه و کفاره
عکس/ حضور زیاد نخاله در مراسم روز قدس تهران
عکسی از ناطق نوری و سردار فلاح در راهپیمایی روز قدس تهران /وزیر احمدی نژاد هم آمد
عکس/فریاد «مرگ بر اسرائیل» فرزندان شهدای حادثۀ تروریستی ساختمان کنسولی سفارت ایران
عکسی از قالیباف در مراسم وداع با شهیدان سردار زاهدی و صالحی روزبهانی
عکس/ ماشین عجیب و غریب عادل فردوسی پور
بی تفاوتی عجیب اتحادیه جهانی به ستاره های کشتی ایران در قهرمانی آسیا
سامانه بارشی در راه ایران/ آخر هفته بارانی در این استانها/ بارشها کی به تهران میرسد؟
قیمت دلار، یورو و ۴۴ ارز دیگر امروز ۱۵ فروردین /قیمت افغانی امروز چند شد؟
عسل حیدری از درخشش تیم ملی هاکی روی یخ روایت میکند/ به افتخار دختران یخی
آخرین پست اینستاگرامی رضا داوودنژاد+عکس
دوربینهای طرح ترافیک تهران با نرخ جدید روشن شد
وزارت کشور تصمیمی برای تعطیلی بوستانها در روز ۱۳ فروردین نگرفته است
حداقل حقوق ۱۴۰۳ یک کارگر چقدر است؟/ عکس
وضعیت پارک های تهران در سیزده بدر/ برنامه های همزمان روز طبعیت و شهادت حضرت علی (ع)
چرایی افزایش تعرفه اینترنت و مهم ترین تعهد اپراتورهای ارتباطی
فدراسیونی بدون رییس!
دروغ 13 مرجانه گلچین برای دیده شدن
آسمان بارانی و همراه با رعد و برق چند روزه در ۱۷ استان ایران
مذاکره با پرسپولیس انجام شد/ هافبک گلزن در آستانه توافق با سرخها
هشدار برای این استانها صادر شد/ کدام استانها روز سیزده بدر بارانی دارند؟
نگاهی به مهمترین مصوبات مجلس در سال ۱۴۰۲
اینفوگرافیک/ چه زمانی نباید خرما بخوریم؟
گفتگوی دو وزیر سابق در خصوص صداوسیما
توهین دوباره بایدن به پوتین
اینفوگرافیک/ کدام رذایل اخلاقی در قرآن آمده است؟
خودکشی یک دکتر جوان در دلفان / یک مسئول: زنگ خطر خودکشی رزیدنتها به صدا درآمد / عوامل انسانی دخیل قابل شناسایی و مجازات هستند
فرصت ویژه قلعهنویی برای صعود و اعتماد بیشتر به جوانان مقابل ترکمنستان
معاون حوزه علمیه ماهشهر به قتل رسید
اعلام جزئیات مذاکره استقلال با الهیار صیادمنش و دو لژیونر دیگر
بازگشت پرهزینه و ناموفق صداوسیما به سلبریتی ها/ پرداخت های میلیاردی صحت دارد؟
بزرگترین پیشرفتهای فناوری در سال گذشته چه بود؟
شماره تلفن های ضروری در عید نوروز
عکس/ مروری بر نامگذاری سالها توسط رهبر انقلاب از سال ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۳
بانک صادرات ایران پشتیبان تولید و اشتغال خواهد ماند
پیام تبریک مدیرعامل شاراک به مناسبت ۲۹ اسفندماه سالروز ملی شدن صنعت نفت
جدول حقوق و دستمزد ۱۴۰۳ منتشر شد
هشدار پلیس فتا درباره تورهای لحظه آخری
توییت نماینده کارگری از جلسه تعیین دستمزد با وزیر کار
اینفوگرافیک/ توصیههایی برای جلوگیری از چاقی در ماه رمضان
اینفوگرافیک/ کمک به رفع خوابآلودگی رانندهها با چند روش ساده
هشدار نوروزی پلیس فتا: WiFi رایگان ترفند مجرمان سايبری است
هشدار سیلاب؛ مردم سعی کنند تا سال تحویل سفر نروند