تقی شجاعی: من تلاش داشتم زبان نوجوان باشم و با او از رنجی که او را به چالش کشیده حرف بزنم

تقی شجاعی معلم تربیت بدنی نوجوانان در رمان«پلنگ زخمی» از مسئله ای می‌گوید که خیلی‌ها مخالف عنوان شدنش در داستان بودند. مسئله ای که بدون کمک و راهنمایی سرنوشت نوجوان را تحت تاثیر قرا می دهد. یک لذت کوچک و یک گناه بزرگ.
کد خبر: ۲۳۸۳۷۲
تاریخ انتشار:۱۴ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۶ - 03 February 2022
تقی شجاعی: من تلاش داشتم زبان نوجوان باشم و با او از رنجی که او را به چالش کشیده حرف بزنم


خبرنگار روزپلاس پای میز گفتگو با این معلم دغدغه‌مند دهه شصتی نشسته تا از اهداف نگارش این کتاب برایمان بگوید. کتابی که پنج انتشارات به خاطر نوع موضوعش دست رد به سینه‌اش زدند تا برسد به کتابستان معرفت و دست ما. همراهمان کنار این میز بنشینید و به گوشه‌ای از دنیای نوجوانانی رها شده در فضای بی‌رحم مجازی سفر کنید. شاید کمک کند بیشتر این بچه‌ها را بفهمیم و درکشان کنیم و کمک.

۱-خودتان را و کتابتان را معرفی کنید. ناشر و سال نشر و ...


به نام خدا. با سلام و عرض تبریک به مناسبت ایام دهه فجر. تقی شجاعی هستم یک دهه شصتی. معلم تربیت بدنی. و نویسنده پلنگ زخمی که در پاییز 1400 توسط انتشارات کتابستان معرفت چاپ شده.

۲-چرا پلنگ زخمی را نوشتید و این نام را برایش انتخاب کردید؟ 

این موضوعی بود که من از سال 92 یعنی وقتی که وارد حیطه نویسندگی شدم علاقه داشتم که حتما یک روز دربارهاش حرف بزنم. علتش هم این بود که با توجه به شغل خودم و ارتباطاتی که داشتم و شاگردانی که گاها در زنگهای ورزش در مدرسه باهم درباره این مسائل حرف میزدند، این درد را در بین جامعه نوجوان و جوان حس می کردم. و با توجه به دغدغه ی شخصی ام تلاش کردم که بتوانم از ظرفیت خودم برای بیان این معضل و راهکارهای پیشگیری و ترک آن بصورت تلویحی در فضای داستانی استفاده کنم. علت انتخاب نام پلنگ زخمی هم به شخصیت اصلی داستان برمیگردد که در کتاب اشاره شده و معروف است به عرفان پلنگ. و اینکه نگاه لطیفی به ماجرای معروفِ پلنگ هایی است که میروند بالای کوه و دستشان را دراز میکنند ماه را بگیرند و از آن بالا میافتند و زخمی میشوند. شخصیت اصلی داستان پلنگ زخمی هم در واقع در پی دستدرازی به زیبایی و لذت است که زخمی میشود و به گناه می افتد!

۳- چرا رده سنی نوجوان را انتخاب کردید و چرای مهم‌تر این موضوع حساسیت برانگیز برای کار اول که انصافا جسارت می‌خواست. 

نوجوانی دورهای است که روح انعطاف زیادی دارد هم برای پذیرش حرف حق و سبک زندگی درست و بدون گناه، و هم برای انتخاب و نهادینه شدن عادتهای رفتاری و اخلاقی غلط. و کشمکش های درونی نوجوانی هم مدام بین این دو شیوه زندگی است. عمده کسانی که شخصیت خودساخته پیدا کرده اند و به مقام های بالای علمی و معنوی و روحی رسیده اند ریشه شان در رفتارها و مراقبت های دوره نوجوانی بوده است. کسی که از نوجوانی مراقب است نگاهش را کنترل کند دیگر این عادتش میشود و اصلا برایش سخت نخواهد بود. ولی کسی که در این دوران از چشمانش زیاد کار می کشد برای دیدن صحنه های گناه، دیگر کنترل نگاه در بزرگسالی برایش تبدیل به یک غول می شود که چه بسا اصلا بهش فکر نکند. و تبعات بعدی رفتاری هم از پی یک رفتار ساده به دنبالش می آید. آن هم در این جنگ رسانهای که شهوانیترین فیلم ها و عکس ها به راحتی در دسترس مخاطب نوجوان قرار میگیرد و در عوض تصاویر مربوط به شهید حذف میشود. 

خب خیلیها معتقد بودند و هستند که این مسائل نباید در فضای داستانی گفته بشود. حتی من قبل از کتابستان معرفت، فکر کنم این اثر را حدودا به 5 انتشاراتی دیگر عرضه کردم و مورد پذیرش واقع نشد و درواقع دیگر امیدی به چاپ شدنش نداشتم. چون برخی از دوستان معتقد بودند که این موضوع در رمان باعث باز شدن چشم و گوش بچه ها میشود و با فضاسازیهای داستانی ممکن است نتیجه عکس بدهد. برخی دیگر هم دلایل دیگری داشتند. اما من این نظر را نداشتم. من میدیدم و میبینم که در فضای جامعه امروز ما چشم و گوشها چقدر باز است و چقدر نوجوان و جوان ما تنها و بیپناه رها شده در فضایی که بر قلب و روح نوجوان ما حکومت میکند. نوجوانی که با تنوع بسیارِ محصولات رسانهای و هنری در جهان امروز مواجه است دیگر حوصله خواندن و شنیدن نصیحتها و کتابهایی که مستقیما به اثرات سوء گناه میپردازند ندارد. و برای همین است که نوشتن برای این نوجوان بسیار دشوار شده. من به عنوان یک معلم که اندک استعدادی هم در زمینه نوشتن داشتم نمیتوانستم به سادگی از کنار این موضوع نسبتا فراگیر که به عینه میدیدم بگذرم و صرفا درباره مسائلی که همه درباره آن حرف میزنند حرف بزنم و موضوع به این مهمی را که گاهی ممکن است کل زندگی و سعادت آیندهی یک نوجوان را تحت تأثیر قرار بدهد نادیده بگیرم. من تلاش داشتم زبان نوجوان باشم. به دنیای نوجوان سفر کنم و همراه با او از رنجی که او را به چالش کشیده حرف بزنم و در حد توان خودم با او همدردی کنم و راه درست را نه با نصیحت و شعار؛ که در خلال داستان و هدف گرفتنِ ناخودآگاه او نشانش بدهم. امیدوارم که موفق بوده باشم! 

۴-از عرفان بیشتر برایمان بگویید؟ شخصیت اصلی داستان؟ 

عرفان نماد نوجوانی است که اگر رها نشود، اگر راه برایش تبیین شود، اگر مورد درک خانواده، معلمان، مربیان، مسئولان فرهنگی و سیاستگذاران مربوطه قرار بگیرد به خوبی بلد است از میان کشمکش های درونیاش جان سالم به در ببرد و با شخصیتی خودساخته وارد مراحل بعدی زندگی اش شود. نوجوانی که در خانواده های تربیت شده که تلقی مثبتی از دین و آخوندها که نماد دینداری جامعه ما هستند ندارد. چرا که دین را در قاموس سیاستمدارانی دیده که دغدغه شان دغدغه مردم نبوده است. تصور او از روحانیت آدم های خشک و متعصبی است که به گفته پدرش اسلام را فقط در نماز و روزه می دانند. همین نوجوان در مدرسه با آخوندی آشنا میشود که معادلات و تصورات ذهنیاش را به هم می زند. کسی که دنیای نوجوان را به خوبی می شناسد و بلد است چگونه هم در فضای حقیقی و هم در فضای مجازی روی مخاطبانش تأثیر بگذارد. کسی که تا آخر داستان، عرفان نمیفهمد که او همان ابوالفضل اینستاگرام و فعال مجازی است که درباره گناهش با او درددل کرده و از او مشورت گرفته است.    

۵-کدام یک از شخصیت‌ها بیشتر شبیه خودتان است یا کدام یک را از یک آدم واقعی که می‌شناختید گرته برداری کرده‌اید؟

گرته برداری دقیق به آن صورت که بگویم مشخصا این شخصیت الهامی از فلانی در دنیای واقعی است وجود نداشته. عرفان ترکیبی از شخصیت چند نفر از شاگردانم بوده. هادی در برخی خصوصیات اخلاقی تا حدود اندکی شبیه نوجوانی های خودم است! ضمن اینکه من در برخی جنبه های شخصیتی با آقای مرادی؛ معلم دینی، و یا خود حاج آقا حسینی شباهت دوری دارم! از گروه شایان و دارو دسته اش هم تو مدارس زیاد دیدم و حتی بعضی از رفتارهایشان عین همان چیزی بوده که مشاهده کرده ام.     

۶-این کتاب را به غیر از نوجوان ها پیشنهاد می‌کنید چه کسانی بخوانند؟

این کتاب ظاهرا برای نوجوان هاست ولی حرف دل همه جوان ها هم هست. به جز این دو قشر؛ به پدرومادرها در درجه اول، معلمها، مربیانی که دغدغه واقعی تربیت دارند، و مسئولان فرهنگی و سیاستگذاران حوزه نوجوان و جوان حتما پیشنهاد می کنم. این کتاب درواقع برای همه کسانی که با نوجوانان و جوانان سروکار دارند می تواند قابل استفاده باشد. 

تقی شجاعی: من تلاش داشتم زبان نوجوان باشم و با او از رنجی که او را به چالش کشیده حرف بزنم


۷-حیای قلم برای مخاطب یک خواسته پنهان است. که باعث می شود بیشتر از خواندن یک اثر لذت ببرد. و مهمتر تقبیح یک عمل غیر اخلاقی و یا یک گناه بدون شیرین و جذاب جلوه دادن آن برای مخاطب است. این دو موضوع در پلنگ زخمی دیده می‌شود ولی دوست داریم از خودتان بشنویم که چه خط قرمزهایی داشتید و چقدر دقت کردید در روی ریل پیش رفتن این دو موضوع در اثرتان.

خط قرمز اصلی من اِروتیک نوشتن بود. یعنی تا جایی که بلد بودم تلاش کردم از جذابیت های جنسی برای جذب مخاطب استفاده نکنم. خب برای این سن هم خیلی حساس است. یک اشتباه ممکن است یک گناه به بار بیاورد و نویسنده باید پاسخگو باشد. چه در این دنیا چه آخرت. من حتی از عبارت «خودارضایی» فقط یکبار در داخل متن کتاب استفاده کردهام که آن هم کامنتی است که زیر یک پست گذاشته شده. و الان هم گاهی اوقات به بعضی هایی که موضوع کتاب را از من میپرسند میگویم درباره بلوغ جنسی است! بعضی وقت ها جنسیاش را هم نمیگویم! میگویم درباره بلوغ است. چون احساس میکنم ممکن است پس زده شود. البته بستگی به طرف دارد!  

در خلال داستان هرجا که میخواستم به این گناه اشاره کنم و توصیفش کنم که چطور از طرف شخصیت اصلی صورت میگیرد، به پشیمانی و حالِ بدِ شخصیت و عوارض جسمی و روحیِ مشخصِ آن پس از انجام فعل پرداختم و هرگز وارد فضاسازیِ انجام گناه نشدم. 

یکی از دلایلی هم که یک جاهایی قلم به سمت طنز و شوخی رفته همین است. و درواقع یکی از نقش های شایان و دارودسته اش در داستان این است که ضمن چالش طنزآمیز با حاج آقای داستان، به جنبه هایی از گناه که مستقیم نمی شد بهش پرداخت، استفاده کنم.

۸-از خط مستقیم و خرده روایت‌های کارتان بیشتر برایمان بگویید. از انتخاب و پیدایش و پیشرفتشان.

خب نوجوان داستان ما تحت یک شرایطی یک اتفاقاتی برایش رخ میدهد که از مرحله ی بیگناهی به گناه کشیده میشود و سپس گناه را تا جایی ادامه میدهد که روی روح و جسم او اثر میگذارد. و باز شرایط محیط و تربیتی که در آن قرار گرفته و آدمهایی که با آنها در ارتباط است او را به سمت ترک گناه سوق میدهند. اما به طور کامل از دایره گناه بیرون نمیرود. یعنی تحول عرفان تحول طوفانیِ یک شبه و بی برو گرد نیست. وسوسه تا آخرین خط داستان با اوست و او هنوز در تردیدِ رفتن یا نرفتن به وعدهای است که المیرا برای دیدار به او پیشنهاد میدهد. و داستان با همین تردید او به پایان میرسد. و این پیام را به مخاطب منتقل میکند که تا نفس و آه در انسان هست گناه هم هست. 

یکی از خرده روایتها نقش و تأثیر مربی -حالا در کسوت یک روحانی یا معلم- بر روی نوجوانان است که روی خط مستقیم داستان و تحول شخصیت اصلی هم اثر به سزایی دارد. یا مثلا در بخش هایی فاصله ای که دنیای پدرومادرها با دنیای نوجوان ها دارد را روایت کردهام. نقش نماز و ورزش و داشتن نظم در انجام کارهای روزانه به عنوان ابزارهای تقویت اراده از دیگر مواردی است که بهش پرداختهام. پرداختن به فضای رهاشدهی مجازی در اینستاگرام و تلگرام، سخت شدن ازدواج و آسان شدن دسترسی به گناه، نقش رفیق و همشاگردی در شخصیت و رفتارهای نوجوانان، و بی تفاوتی مسئولان سیاسی فرهنگی در ایفای نقش مؤثر خود به عنوان متولیان دین از دیگر خرده روایت های این داستان محسوب میشود.

۹-جرقه اولیه نوشتن پلنگ زخمی کجا خورد؟

جرقه نبود در واقع! یک فرآیند گرم شدن تدریجی و رسیدن به نقطه جوش بود. یک دغدغه که به مرور زمان و با مشاهده اتفاقات پیرامونم در ارتباط با آدم های پیرامونم تبدیل به یک ایده شد. و به لطف خدا نوشته و منتشر شد. 

۱۰-اثر بعدی که از شما خواهیم دید نامش چیست و چقدر دیگر باید منتظر باشیم برای رسیدنش؟

خب من همزمان با پلنگ زخمی روی کتاب «اِحتناک» هم کار میکردم و البته بخاطر سختی کار و پیچیدگی تحقیقات و مطالعه، سه سال طول کشید که ثمر دهد و از قضا با فاصله کمی پس از پلنگ زخمی در همین دی ماه توسط نشر معارف منتشر شد. این رمان که اقتباسی لگام گسیخته از ماجرای شهید حججی است درواقع حول محور نبرد ازلیابدی میان فرشتگان و جنیان برای به خدمت گرفتن روح انسان به منظور حاکمیت بر زمین، نوشته شده است. 

یک رمان نوجوان دیگری هم با محوریت یک شهید معلم در دست انتشارات دیگری دارم که دقیق نمیدانم کی منتشر خواهد شد. شاید 6ماه طول بکشد.

۱۱-به عنوان یک نو قلم که اثرش چاپ شده چه حرف و توصیه‌ای با نوقلم‌های دیگر دارید؟ آنها که اثرشان هنوز چاپ نشده.

نوشتن خیلی دشوار است و خیلی صبر لازم دارد و بدون پشتکار تقریبا هر استعداد و هر نابغهای در این مسیر نفله خواهد شد. 

چیزی که من در این هشت سال نویسندگی تجربه کردهام این است که برای نوشتن یک رمان 200 صفحه ای (حدود 40هزارکلمه) که نمره بالایی بگیرد و بتواند تا حدی مخاطب را جذب کند، نویسنده باید حداقل صد تا رمانِ خوب 200 صفحه ای را با دقت مطالعه کرده باشد. و این جدای از آن مهارتهایی است که درباره فنون نگارش و صحنه پردازی ها و شخصیت پردازی ها در رمان باید بلد باشد و مطالعه و تمرین کرده باشد. غیر از این باشد معمولا رمان ها سطحی از آب درمی آیند. البته ادعایی ندارم که کتاب من جذاب است؛ ولی خب من تمام توانم را به کار گرفته ام و سعی کردهام که سطحی عمل نکنم. انشاالله که موفق بوده باشم!

ممنون از شما که این فرصت را در اختیار من گذاشتید. پایدار باشید.
سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

قانون مالیات بر عایدی سرمایه تغییرات گسترده ای داشته و صرفا اصلاح ایرادات شورای نگهبان نبوده/ این قانون برای کسانی است که می‌خواهند قدرت خریدشان را حفظ کنند

ستاره استقلال مشاور املاک خانه شد!

کارت بانکی ۶ بانک حذف می‌شود

الحوثی: رژیم صهیونیستی بیمارستان‌های غزه را به گور‌های دسته‌جمعی تبدیل کرده است

علائم جسمانی انواع اضطراب‌/ اضطراب اجتماعی چیست؟

دستور جمع‌آوری یک مکمل تقویتی رشد مو از سطح بازار

موضع جدید عربستان در رابطه با جنگ اسرائیل و غزه

۲۴میلیارد دلار دولتی برای ۱۰۰وارد کننده عمده/ رانت ۴میلیارد دلاری مونتاژکاران خودرو چینی/ اختصاص ۷۰۰میلیون دلار به داریا همراه واردکننده تلفن همراه از چین/ بانک مرکزی تامین ارز را انجام داد، چرا قیمت ها ثابت نمی ماند؟ + لیست

پایان دوران مدارا با قاره سبز/ اروپاییان خواستار بازگشت یکطرفه و کامل ایران به توافق هسته‌ای هستند!

چرا فرانسه از فهرست ۱۰ اقتصاد برتر جهان حذف می‌شود؟

۹ محصول ایران خودرو ارزان شدند

محمدصادقی بازیگر فراری: تعریف جنسیتی مشخصی ندارم/ بدونِ هویتِ جنسی

آیا حاضرید آیفون را ارزان‌تر بخرید، ولی با بدنه پلاستیکی؟

بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل بر اثر سانحه رانندگی مجروح شد

زمانی برای تسویه حساب های قدیمی با اردن

مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند

چرایی افزایش تعرفه اینترنت و مهم ترین تعهد اپراتورهای ارتباطی

عربستان خواستار تصویب قطعنامه ای علیه اسرائیل در شورای امنیت شد

وقتی مزخرفات کارشناس اسرائیلی درباره ایران و ربع پهلوی تحلیلگر آمریکایی را به قهقهه و واکنش واداشت!

واکنش وزیر ارتباطات به محدودیت‌های جدید اینترنت

عاملان حمله تروریستی چابهار از افسران سرویس های آمریکایی و اسرائیلی ها جدا نیستند/ کشوری که تروریست‌ها از خاک آن حمله را آعاز کردند باید پاسخگو باشد

واکنش صدر اعظم آلمان بر پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران

دلیل علمی تغییر ناگهانی احساسمان به یک فرد در ابتدای رابطه؛ از جذابیت اولیه تا انزجار

راهکار تقویت ذهن کودکان؛ والدین چه نقشی دارند؟

هوش هیجانی چیست و چه اهمیتی دارد؟ مولفه ها، نشانه ها و تقویت EQ

موضع‌گیری درخصوص آیفون‌ ممنوعه و سکوت درباره موبایل مسافری

جا زدن پل‌های شناور به جای سامانه پدافندی/ احمق و احمق‌تر! / دروغ شاخدار به روایت تصویر

نقد و سیاست