این مرد در توالت عمومی می‌خوابید ولی میلیونر شد

وقتی کریس گاردنر و پسر کوچکش کف توالت عمومی می‌خوابیدند٬ او هرگز تصور نمی‌کرد که روزی داستان زندگی او فیلم هالیوود شود.
کد خبر: ۱۷۸۸۱
تاریخ انتشار:۱۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۸ - 08 December 2016
به گزارش روزپلاس،  اوایل دهه ۱۹۸۰ بود که آقای گاردنر٬ مردی ۲۷ ساله٬ و کریس٬ پسر خردسالش در سانفرانسیسکو آمریکا بی‌خانمان شدند.

او که در یک شرکت کارگزاری سهام کارآموزی می‌کرد٬ آنقدر پول نمی‌گرفت که بتواند پول پیش اجاره یک آپارتمان را فراهم کند. از همسرش جدا شده بود و چاره‌ای نداشت جز این که با کریس٬ هرجا دستش می‌رسید٬ بخوابد؛ توالت عمومی ایستگاه قطار٬ پارک٬ جلوی در کلیسا٬ و زیر میز کار خود وقتی همکاران ساختمان را ترک کرده بودند.


معمولا در نوانخانه‌ها غذا می‌خوردند. دستمزد ناچیزش خرج مهدکودک پسرش می‌شد تا بتواند روزها کار کند.

با همه این فلاکت٬ کارش خوب بود. انگار برای کار فروش سهام ساخته شده باشد. در پایان دوره کارآموزی٬ شرکت دین ویتر رینولدز او را استخدام کرد.

زندگی و کارش از این رو به آن رو شد. خانه‌ای اجاره کرد و سال ۱۹۸۷ توانست شرکت سرمایه‌گذاری خودش را تاسیس کند: گاردنر ریچ.


حالا٬ مردی ۶۲ ساله است و ثروتش حدود ۶۰ میلیون دلار. به سراسر جهان سفر می‌کند و یک نویسنده و سخنران الهام‌بخش است که به دیگران برای پیشرفت انگیزه می‌دهد. چند خیریه برای افراد بی‌خانمان و زنان قربانی خشونت دارد.

معلوم است که چرا وقتی زندگی‌نامه پرفروش خود را می‌نوشت٬ هالیوود به سراغش رفت؛ مردی که کودکی بسیار پردردسری داشت و درست چند روز قبل از آن‌که به عنوان کارآموز استخدام شود٬ به زندان افتاد.

کتاب «در جست‌وجوی شادمانی»٬ کتابی پرفروش شد و سال ۲۰۰۶ فیلمی به همین نام با بازی ویل اسمیت و پسر واقعی او در نقش کریس کوچک٬ روی پرده رفت. ویل اسمیت به خاطر بازی در این فیلم نامزد اسکار شد.

آقای گاردنر در مصاحبه‌ای به بی‌بی‌سی می‌گوید که وقتی به گذشته نگاه می‌کند «نمی‌خواهد هیچ چیز را عوض کند».‌

می‌گوید «وقتی بچه بودم دردهای زیادی کشیدم که بچه‌هایم نباید به آن سرنوشت دچار می‌شدند».
 

«وقتی پنج ساله‌ بودم یک تصمیم گرفتم. که بچه‌هایم بدانند پدرشان که بوده است. بقیه سرنوشتم خوب پیش رفت چون انتخاب‌هایم درست بود.»

کریس گاردنر در میلواکی٬ ایالت ویسکانسین٬ به دنیا آمد و هیچ وقت نفهمید پدر واقعی‌اش کیست.

در فقر و با مادری به نام بتی جین و پدرخوانده‌ای الکلی بزرگ شد که او را آزار فیزیکی می‌داد. بعد از آن‌که مادرش در اوج ناامیدی سعی کرد پدرخوانده‌اش را بکشد٬ سرپرستی او برای مدتی به خانواده‌ای دیگر سپرده شد.

با وجود این مشکلات در کودکی٬ می‌گوید مادرش برای او زنی الهام‌بخش بوده است.

می‌گوید:«یکی از آن مادران سنتی بود که هر روز به من می‌گفت پسر٬ تو می‌تونی هر کاری بخواهی بکنی یا هر کی که می‌خواهی٬ بشی.»


و می‌گوید که حرف‌های مادرش را باور کرد و صد در صد قبول داشت.


یک روز داشت در تلویزیون مسابقه بسکتبال یک تیم دانشگاهی را می‌دید و زیر لب گفت این بازیکن می‌تواند یک میلیون دلار درآمد داشته باشد.


مادرش گفت:«پسر٬ یک روز هم تو یک میلیون دلار درآمد خواهی داشت.»


«تا وقتی که این جمله از دهنش درنیامده بود٬ فکرش هیچ وقت از سرم نمی‌گذشت.»

میلیون‌ها دلار آنقدر هم سریع نرسید. او بعد از دبیرستان چهار سال در نیروی دریایی آمریکا بود. و بعد از خروج از ارتش راهی سانفرانسیسکو شد. آنجا کارش را با فروش تجهیزات پزشکی شروع کرد.

زندگی او روزی متحول شد که مردی از یک ماشین فراری قرمز پیاده شد. آقای گاردنر جلو رفت و از مرد پرسید که درآمدش از کجاست.
 
اسمش باب بریجز و دلال بازار سهام بود. بعد از صحبت،‌ آقای گاردنر گفت علاقه دارد که وارد این کار شود. آنها دوباره ملاقات کردند و آقای بریجز به او کمک کرد که در مصاحبه استخدام برای کارآموزی یک شرکت سهام شرکت کنند.

چند روز قبل از این مصاحبه پلیس او را به جرم ندادن جریمه پارکینگ دستگیر کرد. البته بالاخره توانست در مصاحبه برای گرفتن آن کار شرکت کند اما با همان چیزهایی که روز بازداشت تنش بود: لباس و کفش ورزشی.

با وجود سر و وضع ژولیده٬ اشتیاق و انگیزه او باعث شد که کار را بگیرد.

شش سال بعد از نمایش فیلم زندگی او٬ زندگی آقای گاردنر در سال ۲۰۱۲ دوباره از این رو به آن رو می‌شود. وقتی همسرش در سن ۵۵ سالگی از سرطان می‌میرد.

آن اتفاق باعث شد دوباره از نو ارزیابی کند که در زندگی دنبال چیست. بعد از سه دهه موفقیت در شغلش تصمیم گرفت که کارش را برای همیشه عوض کند.

«یکی از آخرین حرف‌هایی که من و همسرم با هم زدیم این بود. او به من گفت حالا که فهمیدیم زندگی اینقدر کوتاه است بقیه عمرت را می‌خواهی چه کار کنی؟»

می‌گوید وقتی این حرف‌ها پیش آمد همه‌چیز تغییر کرد.«اگر کاری را که مشغول آن هستی٬ با ذوق و هیجان انجام نمی‌دهی٬ هر روز خودت را تضعیف می‌کنی».

وقتی آقای گاردنر متوجه شد که دیگر دلش نمی‌خواهد در کار سرمایه‌گذاری بانک باشد٬ تصمیم گرفت نویسنده شود و برای مشاغل و آدم‌های مختلف سخنرانی کند.

او حالا ۲۰۰ روز سال سفر می‌کند و در سالن‌های پر از جمعیت در بیش از ۵۰ کشور جهان سخنرانی می‌کند.
 
آقای گاردنر می‌گوید که وجود او این تئوری را باطل می‌کند که می‌گوید ما محصول محیطی هستیم که در آن بزرگ شدیم.

«به اعتقاد مدرسه‌ای که در آن درس می‌خواندم٬ من الان باید یک الکلی٬ انسان شکست خورده٬ بچه‌آزار٬ و زن آزار بودم که محتاج حمایت دیگران است.»

اما به جای آن‌ها او می‌گوید با انتخاب‌های مثبت خود٬ و عشقی که مادرش به او داشت و همچنین حمایت آدم‌های دیگر٬ اینطور نشد.

«من روشنایی را انتخاب کردم٬ از طرف مادرم و و از طرف آدم‌های دیگری که اشتراک خونی با آنان ندارم.»


جام جم
سایر اخبار
بازگشت به ابتدای صفحه
ارسال به دوستان
ارسال نظر
روایت تصویری
نگاه دوم
پیشنهاد سردبیر
پربازدیدها

واکنش صدر اعظم آلمان بر پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران

بایرن مونیخ با حذف آرسنال به نیمه نهایی رسید

بررسی سرمایه گذاری های اخیر مهدی فضلی/ خیز گلرنگ برای حذف اسنپ، دیجی‌کالا و فیلیمو؟/ جنگ قدرت در اکوسیستم استارتاپی

خبر جدید وزیر کار درباره تعداد تعطیلات آخر هفته/ تعطیلی پنجشنبه‌ها شامل کارگران هم می‌شود؟

رسوایی های جو بایدن/ به اسرائیل گفتم به حیفا حمله نکنید!

دروغ‌های شاخدار صهیونیستها/ هاگاری یا «گوبلز اسرائیل»؟

صندوق بین‌المللی پول خوش‌بین شد/ تورم ایران وارد کانال ۳۰ درصدی می‌شود

محدودیت پروازی به فرودگاه‌های دبی و شارجه

رئال مادرید از منچسترسیتی انتقام گرفت و حریف بایرن شد/ رستگاری در ضربات پنالتی

خبر خوب درباره مرحله جدید واریز سود سهام عدالت

بعد و قبل از عملیات وعده صادق به آمریکایی‌ها پیام دادیم/ به دنبال توسعه تنش در منطقه نیستیم

جاسوسی گسترده دولت لهستان با نرم افزار اسرائیلی

واگذاری پرسپولیس به 4 بانک، استقلال به یک هلدینگ

دوران عربده‌کشی اسرائیل به پایان رسیده است

زمانی برای تسویه حساب های قدیمی با اردن

مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند

وقتی مزخرفات کارشناس اسرائیلی درباره ایران و ربع پهلوی تحلیلگر آمریکایی را به قهقهه و واکنش واداشت!

واکنش صدر اعظم آلمان بر پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران

ده‌ها فروند پهپاد و موشک به سمت سرزمین‌های اشغالی شلیک شد/ اهدافی در سرزمین‌های اشغالی مورد اصابت قرارگرفت

حذف نام ایران از پسوند رسمی باشگاه استقلال

بانک صادرات ایران در مسیر تبدیل شدن به بزرگترین بانک کشور

هزینه ارسال پیامک بالا رفت

پرسپولیس و سپاهان نقره داغ شدند

تصویب اولیه سند ملی «سبک پوشش اسلامی - ایرانی»

بایرن مونیخ با حذف آرسنال به نیمه نهایی رسید

گوترش: زمان کاهش تنش فرا رسیده است

نیروهای مسلح ایران تا پای جان ایستاده‌اند/ به دولت تروریستی امریکا هشدار داده می‌شود هرگونه ضربه به منافع ایران ، پاسخ قاطع و پشیمان کننده‌ای در پی دارد

حجاب استایلی که یک شبه با شاهدان مجازی محرم شد! / ناگهان پرده برافتاد

توضیحات کاظم صدیقی درخصوص غفلت صورت گرفته در تاسیس موسسه‌ای در ماجرای ازگل/ از خدا استغفار و از مردم عذرخواهی می‌کنم/ توقع دارم به تخلف احتمالی آشنا و غیرآشنا رسیدگی شود

زمانی برای تسویه حساب های قدیمی با اردن

ویدیو دلخراش از حمله تروریستی به مسکو/ بیش از 100 کشته تاکنون/ احتمال گروگان گرفته شدن صدها نفر در تالار کنسرت/ روسیه خواستار توضیح آمریکا درباره حمله تروریستی شد 

گفتگوی دو وزیر سابق در خصوص صداوسیما

مالکان استقلال و پرسپولیس مشخص شدند

بزرگترین پیشرفت‌های فناوری در سال گذشته چه بود؟

یک باور غلط در ازدواج و چالش‌های زندگی مشترک؛ آیا می‌توان رفتار همسر را تغییر داد؟

عربستان خواستار تصویب قطعنامه ای علیه اسرائیل در شورای امنیت شد

برقراری ارتباط بی‌واسطه در پیام‌رسان‌های داخلی

وقتی مزخرفات کارشناس اسرائیلی درباره ایران و ربع پهلوی تحلیلگر آمریکایی را به قهقهه و واکنش واداشت!

عاملان حمله تروریستی چابهار از افسران سرویس های آمریکایی و اسرائیلی ها جدا نیستند/ کشوری که تروریست‌ها از خاک آن حمله را آعاز کردند باید پاسخگو باشد

ارتقای رتبه ایران در شاخص جهانی ارتباطات و فناوری اطلاعات

توضیح وزیر ارتباطات درباره شرایط افزایش سرعت اینترنت

تراژدی یکتا ناصر در شب عید/ مشکل خانوادگی و گریه های خانم بازیگر